۱۴۰۱ آذر ۱۵, سه‌شنبه

 





زنده باد مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داریِ؛ رنگ پرچم ما سرخ است! شورش بر علیه نظم استثمارگرانه موجود بر حق است!

طنین شعار اعتصاب، اعتصاب؛ توسط کارگران رزمنده صنایع نفت و پتروشیمی و دیگر بخشها سرتا سر ایران را در نوردیده است!


اعتصابات جاری کارگران در بخش های مختلف تولیدی و کلیدی در بحبوبه خیزش اجتماعی حاضر، میتواند شریانهای اقتصادی رژیم و جامعه را مختل کند و ضربات قابل ملاحضه ای به بورژوازی اسلامی و تشدید بحران سیاسی وارد نماید. .

شورش و پیکار عمومی مردم، بویژه کارگران علیه طبقات حاکم در ایران قریب به ۴۴ سال است، بلاانقطاع، مبارزه در خیابان، هر کوی برزن، کارخانه و کارگاه، مدرسه و دانشگاه در جریان است. یکی از مهمترین و برجسته ترین مبارزات طبقاتی این دوره، اعتصابات رزمنده کارگری در هفت تپه و فولاد اهواز بوده است، نفت و پتروشیمی در ماهشهر، هپکو در اراک و ...، که بعد از اعتصابات تاریخی نفتگران در روند قیام ٥۷، به یکی از نماد های مبارزات تاریخی و طبقاتی تبدیل شد.

۱۴۰۱ آبان ۲۸, شنبه

 





امروزه با عمیق تر شدن خیزش اجتماعی در ایران، بسیاری با این پرسش روبرو میشوند، وظیفه انقلابیون در شرایط کنونی چیست؟

آیا باید در جنبش جاری شرکت ورزید و تلاش کرد آنرا ارتقاء داد؟ تکلیف روشن است نباید اجازه داد تا تحت عنوان دیگری برای چندین دهه استثمار و ستمگری را به ما تحمیل کنند و جامعه را دوباره به بند بکشند. باید بطور فعالانه در صورت لزوم و با حفظ مسائل امنیتی در داخل در اعتراضات شرکت ورزید و هوشمندانه در جریان اعتراضات شعار هایی را مطرح کرد که هر چه بیشتر در تقابل با شعارهای سطحی و گمراه کننده و در صورت امکان با پلاتفرم و صف مستقل در اعتراضات بطور کلی شرکت کرد. منظور این است که نباید به دنبالچه جریانات ناسیونالیستی، سلطنت طلبان و جریانات منحط دیگر، مانند مجاهدین تبدیل شد. باید تا سر حد ممکن تلاش کرد و اجازه نداد تا جنبش کارگری دوباره به سیاهی لشکر بورژوازی مبدل شود.

۱۴۰۱ آبان ۲۳, دوشنبه

 






احکام بی بدیل کارل مارکس بنیان گذار کمونیسم علمی- انقلابی؛ همچنان معتبرترین راه حل نهائی شرایط اجتماعی موجود است.
انقلاب ها همیشه بینش مردم را تغییر داده اند. فرصتی را بوجود میاورند که خود را " ..... از همۀ کثافات اعصار پاک کنند " (کارل مارکس). انقلاب آتی نیز چنین خواهد بود.

" از هركس طبق استعدادش و به هركس طبق نیازش " « کارل مارکس »
دموکراسی پرولتری یا دمکراسی بورژوائی
کارگران قادرند که امور جامعه را به گونه دیگری پیش ببرند. آنها وقتیکه در مورد اقدام جمعی تصمیم می گیرند، نطفه جامعه جدید را با خود حمل میکنند. مبارزات مستقل واقعی، از پایین شکل میگیرند. مجمع عمومی کارگران، کمیته های اعتصاب را برای هماهنگ کردن و پیوند با دیگر کارگرانی که در وضعیت مشابه قرار دارند، انتخاب میکند. کمیته ها به مجمع عمومی پاسخگو بوده و می توانند بلافاصله از مسولیت خود فرا خوانده شوند. در صورت لزوم اعضای کمیته را میتوان عوض کرد. حالا این را مقایسه کنید با آنچه سرمایه داری عرضه میکند، رأی‌گیری در هر ۵ سال یا بیشتر، برای این یا آن حزب که با پول های میلیونی سرمایه داران، پشتیبانی میشوند.

 








سرکرده تروریستی ارتش جمهوری اسلامی بنام « حیدری »؛ با مخاطب قرار دادن قیام کننده گان؛ بعنوان «مگسان» آب پاکی را روی دست نئو فاشیستهای سلطنت طلب و ولیعهد منحوس شان ریخت.
یادآور میشویم که با آغاز شورشهای اجتماعی در ایران، برخی ها با ساده لوحی، امیدوار بودند که ارتش همگام با مردم معترض به صفوف آنها خواهد پیوست.

 






جان زندانیان سیاسی، دانشجویان مبارز، فعالین کارگری و فعالین اجتماعی در خطر است!
طبقات حاکم میتوانند همیشه بر سرنیزه تکه کنند، اما هیچگاه نمیتوانند بر روی آن بنشینند.

رژیم سفاک و خونریز جمهوری جهل و جنون سرمایه اسلامی در تداوم حرکات جنون آمیزش، با سراسیمگی اقدام به دستگیری فعالین دانشجوئی، کارگری و فعالین اجتماعی نموده است. در پی درخواست ٢٢٧ تن از نمایندگان مجلس ارتجاع اسلامی و ریئس قوه قضائیه رژیم. اصرار دارند که دستگیرشدگان اعتراض‌های جاری در ایران باید جهت عبرت یا در واقع ترساندن و بازداشتن معترضین از شرکت در اعتراض ها قصاص یا اعدام بشوند. این خواست در زمانی مطرح میشود که گسل های شورش و اعتراضات توده ای با قدرت؛ یکی پس از دیگری در برابر رژیم رو بزوال، دهان باز میکند و رژیم ناتوان از مقابله با جوانان شورشی مصمم و مردم آزادیخواه است.








 در گرامیداشت قیام سراسری آبانماه ۱۳۹۸ ؛ آبان زنده است.



با ادای احترام به تمامی جان باختگانی که در یک نبرد نا برابر و رو در رو با رژیم سفاک سرمایه اسلامی به سیل عظیم جانهای شیفته پیوستند!
ایجاد "ستاد جنگ" علیه شورش گرسنگان و استثمار شوندگان. رژیم درمانده و رو به زوال سرمایه اسلامی بر علیه تودههای به جان آمده، ناشی از۴۳ سال سرکوب، استثمار و ستم طبقاتی، سالهاست که "ستاد جنگ" تشکیل داده اند، آنها از همان بدو بقدرت خزید نشان، تنها با زبان زور، ارعاب، دستگیری، شکنجه و اعدام با تمامی استثمار شوندگان حکم رانده اند.

 




دولت محصول آشتی ناپذیری تضادهای طبقاتی است.
بورژوازی اسلامی حاکم ( تئوکراسی ) بر ایران از این قائده مستثنی نیست. اساس اختلافات موجود در جامعه، میان طبقه حاکم ریشه در تناقضات خود دولت سرمایه داری دارد. دولت در جامعه سرمایه داری
منقسم به طبقات، خود را مافوق جامعه قرار میدهد و از بالای سر استثمارشوندگان و ستمدیگان تصمیم میگیرد و به جامعه افکار استثمارگرانۀ خود را دیکته میکند.

 






همدردی و همبستگی با مردم ستمدیده سیستان و بلوچستان خونین!
رژیم سفاک جمهوری جهل و جنون سرمایه اسلامی بر دریای بیکرانی از خون انسانها نشسته است. دوباره گلوله های مذهب و سرمایه بر پیکر زخمی مردمی نشست که جزء ساکنین این سر زمین بشمار نمی آیند. تکرار همان تراژدی انسانی که در زمان دیکتاتوری عریان سلطنت شاه نیز صورت میگرفت. ساکنینی که بیشتر آنها حتی فاقد شناسنامه شهروندی هستند. حاکمیت هایی که همواره ستم و استثمار مضاعف را به انحاء مختلف به آنها تحمیل میکنند. سهم آنها مانند دیگر مناطق محروم از انبوه سرمایه های تولید شده اجتماعی، سیه روزی، استثمار، فقر، اعتیاد و صدها مصائب بیشمار دیگر است.

 



کمونیستهای راستین در همه جا از پیگرترین مدافعین آزادی هستند!

کمونیستها در هر کجا که استثمار و ستمگری طبقاتی وجود دارد، بر علیه آن شورش میکنند و تودهها را در جهت اعتراض به نظم موجود می شورانند.

طبقات حاکم دائماً مشغول اشاعه دروغهایی در باره حق آزادی بیان هستند. " دمکراسی" بورژوائی در اکثر مواقع در باره موضوع " آزادی حق بیان: صحبت می کند در صورتی که تجربه به ما آموخته است که آنچه را که او به عنوان مقولات بالا به ما تحمیل می کند چیزی جز فریب، نمایش و شستوی مغزی نیست. " آزادی بیان" واقعی آن چیزی است که فرودستان، بالالخص طبقه کارگر با عمل انقلابی خود کسب می کنند.

 







نکاتی پیرامون شورشهای اجتماعی

تجربه نافرجام شورش های اجتماعی در شمال افریقا بویژه در تونس، مصر و یونان، ( خاورمیانه و شمال افریقا ) نشان داد، تنها یک مبارزه متحد و یکپارچه از طبقه کارگر، جوانان و تهیدستان، تحت رهبری انقلابی پرولتاریا با صفی مستقل، میتواند سرکوب و دیکتاتوری طبقات حاکم را درهم کوبد. در غیر این صورت منجر به تراژدی انسانی خواهد شد که قبلاً عراق و لیبی آنرا تجربه کرد و هم اکنون سوریه درگیر آنست. جنگ داخلی سوریه، که در آن هر روزه توده های ستمدیده و بی دفاع شاهد حمام های خون هستند، توسط نیروی های مرتجع و امپریالیستی بدانها تحمیل شده است.

 



تهران ۲۴ دیماه ۲۰۲۰ ؛ شعارهای هوشمندانه و جهت دهنده
نه تاج و نه عمامه آخوند کارت تمامه ! شعار تظاهرکنندگان ما فرزندان کارگرانیم در کنار آنها می مانیم؛ روبروی درب دانشگاه تهران! یا مرگ بر ستمگر چه شاه باشه، چه رهبر!!!
دو سال بعد؛ این دانشجویان همان دانشجویان هستند.
شعارهای فوق آگاهانه و حساب شده انتخاب شده بود و این نشان از رادیکالیسم جنبش دانشجویان مبارز دارد که با شعار « کارگر دانشجو اتحاد، اتحاد » تکمیل میگردد که ضرورت آنرا بخش پیشرو جنبش دانشجویی به عینه دریافته است که نمیتوان بدون نیروی عظیم طبقه کارگر که میتواند با اعتصابات شکوهمندش اوضاع را بطور کلی تغییر دهد. در همه جا طنین انداز میشود.

 




تنها گزینه ممکن در برابر امواج خروشان اعتراضات جاری؛ بر افراشتن پرچم مبارزه طبقاتی ضد سرمایه است.
نه در زیر بیرق بردگی " نرینه نشان شیر " دیکتاتوری سلطنت طالبان مرتجع.

چندین دهه است که مبلغین و آکادمیسین های بورژوازی با خُدعه و نیرنگ، خود را خیر خواه جامعه، مدافع حقوق کودک و زنان، ریختن اشک تمساح برای استثمار و بیکاری کارگران و فرودستان جامعه و یا در جناح چپ بورژوازی که خود را سوسیالیست، کمونیست می نامند ولی در عمل وظیفه اصلی شان؛ جاودانه کردن سیستم جهنمی سرمایه است. طبقه کارگر به موازات تعرض و اعتراضات خود علیه طبقات حاکم سرمایه، باید در قلمروهای سیاسی- اقتصادی جبهه پیکار اصلی نظری را برای باز پس گیری سنگرهای مبارزه طبقاتی بگشاید.

خود رهائی طبقه کارگر بدست خود طبقه انجام میپذیرد!

در حال حاضر هیچ یک از احزاب و سازمانهای موجود ظرف مبارزه طبقاتی طبقه کارگر نیستند. چرا که فاقد اولیه ترین مولفه ها در راستای تشکل یابی واقعی پرولتری - کمونیستی هستند. و بیشتر به کاریکاتوری از حزب سیاسی شباهت دارند، تا یک حزب رزمنده و ملیتانت انقلابی- کمونیستی که طبقه در آن نقش محوری ایفاء میکند.

سالهاست که کارگران پیشرو و رزمنده و فرودستان از این سازمانها و احزاب موجود قطع امید کرده اند و دریافته اند که خود باید آستین ها را بالا زنند و در اولین گام؛ اقدام به ایجاد هسته ها، محافل شورائی و مقاومت کمونیستی و سازمان انقلابی، تشکل یابی همت گمارند. چرا که بدرستی پیام مارکس را دریافته اند: که میگفت: خود رهائی طبقه کارگر بدست خود طبقه انجام میپذیرد.

تنها همبستگی طبقاتی و مبارزه سراسری کارگران ضامن پیشروی مبارزات ضد سرمایه داری است. تنها طبقه کارگر انقلابی ضد سرمایه خواهان نابودی هر گونه ستم و استثمار طبقاتی است. و تنها طبقه کارگر قادر به سرنگونی و در هم کوبیدن ماشین دولت سرمایه داری است.

انقلاب کمونیستی یا تدوان بربریت کاپیتالیستی؛ شق ثالثی متصور نیست.

 



دروغ بافی، وارونه نمائی رسانه های مسلط حاکم امپریالیستی فارسی زبان پیرامون اوضاع دهشتبار جاری در ایران!

آنگونه که رسانه های مسلط طبقه حاکم و احزاب راست و چپ بورژوائی بمثابه پیاده نظام ستمگرانه کاپیتالیستی ادعا میکنند، مبنی بر اینکه: در کشور های خاورمیانه، علی الخصوص رسانه های فارسی زبان و بلندگوهای فراکسیونهای مرتجع امپریالیستی؛ ( رسانه های فارسی زبان نظیر، ایران اینترناسیونال، امریکا، رادیو فردا، بی بی سی و ...) مشکل و تضاد اصلی توده های استثمار شونده با رژیم های "استبدادی" حاکم است و مردم خواهان "دمکراسی" هستند".

 




کمونیسم یک ایده آل زیبا نیست؛ بلکه یک ضرورت مادی است!
کمونیسم: آغاز واقعی تاریخ بشر است. کمونیسم نه از اصول، بلکه از واقعیات منشاء میگیرد. کمونیسم آئین نیست، جنبش است. « فردریش انگلس»
هر گاه انقلابیون- کمونیست راستین، صحبت از انقلاب، قهر مادی و مبارزه طبقاتی برای درهم کوبیدن و منهدم کردن ماشین کشتار جمعی، نابودی استثمار و کار مزدی، جنگ و هزاران مصائب بیشمار دیگر کاپیتالیسم، سخنی به میان می آوردند. بلافاصله مدافعین نظم کهن موجود، اصلاح طلبان، سلطنت طلبان، سوسیال دمکراتها، رفرمیستهای دُن صفت، اومانیستها و هر صنف و قماشی و جک و جانوار سیاسی از این سنخ، بدنشان کهیر میزند و به لکنت زبان می افتند و عنان از کف میدهند و با شیادی دست هرزه درآئی میزنند. آنها با شیادی برای فریب افکارعمومی با دادن وعده های دروغین، علیه کمونیزم، دست به تحریف و دروغگویی میزنند.

 



تجربه خونین بهمن ۵۷ نشان داد که مبارزه "همه با هم" الزاماً دارای یک هدف مشترک نیست!
میگویند: نه بخند نه اشک بریز نه محکوم کن بلکه مسائل را دریاب!

علی رغم حضور گسترده کارگران در جنبش سال ۵۷ طبقه کارگر فاقد یک افق کمونیستی و سازمان انقلابی بود. در سال ۱۳۵۷، تظاهرات ، اعتراضات و اعتصابات با ورود طبقۀ کارگر به صحنۀ مبارزات ، زنگ خطر را برای بورژوازی بصدا در آورد. از یک سو سرکوب گسترده نه تنها چاره ساز نبود بلکه موجب رادیکال شدن اعتراضات می شد و از سوی دیگر جامعه چنان دستخوش بحران شده بود که طبقه حاکم دیگر قادر به هدایت و تداوم سرمایه داری سلطنتی نبود ، لذا بورژوازی می بایست آلترناتیو خودش را برای تداوم و بقاء نظام سرمایه داری ارائه میداد. جمهوری اسلامی اگر چه یک آلترناتیو نامناسب ولی تنها آلترناتیو ممکن بورژوازی جهانی در آندوره بود.

 





کارگران بیدارند از هر دو رژیم بیزارند! نه شاه میخواهیم نه ملا قدرت بدست شورا !

در افشای حملات هیستریک و وحشیانه سرکوبگران سلطنت طلب علیه مخالفین سیاسی خود در اعتراضات جاری.
اقدامات جنون آمیز رژیم سرمایه داری هار اسلامی در طی این چهاردهه، هیچ مشروعیتی را برای رژیم فاسد و تبهکار سلطنت پسر رضا قُلدر ملقب به رژیم شاه به بار نمی آورد. رژیم بشر ستیز سرمایه اسلامی نسخه فاسد تر، تبهکارتر و نوزاد ناقص الخلقه ای بود که در چهل سال پیش به قدرت رسید و هر آنچه که رژیم منحوس پهلوی در استثمار و سرکوبگری به اتمام نرسانده بود، رژیم فاشیستی سرمایه اسلامی به پایان رساند.

۱۴۰۱ مهر ۳۰, شنبه

 





قدرت توده ای شورش هیچ هماوردی ندارد!
جوانان مبارز و آزادیخواه، کارگرانی که هم اکنون در خیابان هر محله، کارگاه و کارخانه ای دست به اعتراض و اعتصاب زده اند و جان شان را کف دستشان گرفته اند، منتظر فرامین متفرعنانه احزاب چپ و راست بورژوائی نمیشوند، آنها به تجربه دریافته اند که احزاب و سازمانهای موجود فاقد ظرف سازماندهی و مبارزه طبقاتی هستند.
توده های بستوه آمده از هر گونه ستم و استثمار طبقاتی، بطور خود انگیخته و به اشکال مختلف، اقدام به ایجاد خود رهائی محافل عمل مستقیم مانند شوراهای محلات، منطقه، هیت های نمایندگی، کمیته های کارگری هر کارخانه جهت سازماندهی اعتراضات و اعتصابات دست بکار شده اند. زیرا تشکل های نامبرده برای رهبری و هدایت امر قیام و به تبع آن گسترش مبارزات ضروری و از مبرمیت ویژه ای برخوردار است.

 




آلترناتیوهای دست ساز امپریالیستی در راه اند.

با به صدا در آمدن زنگ خطر فروپاشی رژیم سرمایه اسلامی و با عمیقتر شدن بحران سیاسی- اقتصادی در ایران، محافل و مراجع رنگارنگ امپریالیستی از رهبران سیاسی گرفته تا پارلمنترها و ابر رسانه ها؛ وسیعاً دست بکار شده اند تا مبادا اوضاع از دستشان خارج شود.

بله دست بکار شده اند تا دوباره توهم پراکنی کنند که این سیستم فاسد و بشر ستیز، استثمارگر، مدافع "حقوق بشر" و رهائی زنان است. این مجامع و سازمانها نه در دفاع از استثمارشوندگان، بلکه در دفاع از بخش های دیگر و دور اندیش تر بورژوازی و استثمارگر با سوء استفاده از فضای موجود، تحت عناوین دهن پر کن، نظیر دمکراسی خواهی و در ظاهر اولویت دادن به "حقوق زنان" و با استفاده از حُسن نیت افراد شناخته شده، در حال بررسی گزینه ها و آلترناتیو سازی هستند.

 




اگر فاشیسم توانست با ایجاد کوره های آدم سوزی نظیر، «آشویتس» دوام یابد؛ حکام جهل و جنون سرمایه اسلامی هم با به آتش کشیدن زندان اوین؛ خواهد توانست به امیال بشر ستیزانه خود دست یابد!
رژیم سفاک و خونریز سرمایه اسلامی در تداوم حرکات جنون آمیزش، با سراسیمگی برای پاک کردن صورت مسئله دست به جنایت دیگری زد و در یک نقشه کثیف و ضد بشری در روز شنبه ۲۳ مهر۱۴۰۱ میخواست زندانیان و به ویژه؛ زندانیان سیاسی اسیر در اوین را تصفیه و پاکسازی کند. ولی حضور جسورانه خانواده های در بند و دیگر جوانان آزادیخواه و مبارز، در محل زندان، مانع از قتل عام گسترده تمامی زندانیان گردید.

شایان ذکر است، که رژیم ددمنش حاکم تلاش کرد تا با تناقض گویی های مشمعز کننده و ارائه آمارهای غلط، از یک سو قتل عام موجود را لاپوشانی کند و از سوی دیگر بدلیل سانسور شدید خبری و بی اعتمادی مطلق مردم به حکومت تا این لحظه آمار دقیقی از تعداد کشته شدگان و مجروحین در دست نیست.

 




جان زندانیان سیاسی اسیر در زندان اوین در خطر است! نگرانی از قتل عام زندانیان!

ساعت ۹:۳۰ به وقت تهران: صدای انفجارهای مهیب، آتش سوزی و شلیک مداوم سلاح های مختلف در زندان اوین و بی خبری از وضعیت اسرای زندانی در اوین. همزمان در بیرون از محوطه زندان حمله وحوش اسلامی به خانواده های متحصن زندانی و پرتاب گاز اشک آور و ضرب و شتم آنها توسط دژخیمان رژیم و دستگیری خانواده های اسرای زندانی در اوین.

بنا بر اخبار رسیده، بند هفت و هشت زندان اوین بر اثر آتش سوزی در حال فرو ریختن است و بیم آن میرود که زندانیان مورد اثابت گلوله دژخیمان فاشیست اسلامی قرار گرفته باشند. در حال حاضر تعداد زیادی از مردم بسمت اوین در حال حرکت هستند و خیابانهای منتهی به اوین بر اثر ازدحام اتومبیل ها مسدود شده است.

۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

 

 

 

 

"سوسیالیست ها، کمونیست های" دروغین، علاقه وافری دارند که بخاطر منافع آنی، فرقه ای و بورژوائی خویش، با سر دادن شعارهای عوام فریبانه و پوپولیستی، خود را در جنبش های فراطبقاتی و غیر پرولتری مستحیل کنند. 

 

آنها به ویژه در بحرانها و تلاطمات حاد سیاسی در جامعه؛ چنین استدلال میکند، که اگر در باره کمونیزم، سوسیالیزم، دیکتاتوری پرولتاریا،( نه دیکتاتوری حزبی، همان فاجعه ای که بر سر طبقه کارگر در روسیه آمد که استالینیزم بمثابه گور کن انقلاب شکوهمند اکتبر عمل کرد و دیکتاتوری حزبی را جایگزین قدرت شورائی طبقه کارگر کرد.) صحبت کنیم، تودهها "رم" میکنند. از این دست جعلیات و گفتار سخیف کم نیست.

 

 

 

 

ما به کودکان، دختران، پسران و نوه هایمان؛ «جهانی بهتر» بدهکاریم! دنیائی فارغ از هر گونه تبعیض جنسیتی، بردگی و استثمار.

 

نبرد و مقاومت ادامه دارد! شورش جاری در خیابان پر از لحظات شگفت انگیزی است که بر شمردن هر کدام از آنها نیازمند به ساعت ها وقت و نوشتار است. اما لحظاتی شکوهمند وجود دارد که نمیشود بسادگی از کنار آنها عبور کرد.

این خیزش بدرستی نمایشگر بروز عواطف، احساسات و همبستگی عمیق انسانی را در جان بخشی به خیابان به تصویر میکشد.

هنگامی که زن مسنی خود را سپر انسانی جوانی میکند و یا خانم بارداری تلاش میکند تا دختری را از چنگال وحوش رژیم سرمایه اسلامی نژاد دهد. و یا در صحنه شورانگیز دیگری، جوانی که خود را سپر دختر دانش آموزی میکند تا اسیر دستان بیرحم قلاده پاره کرده های بسیجی نشود. اینها گوشه های درخشان و عمیق انسانی است که زبان از بیان شان عاجز است

 

 

 

 

از بدو بقدرت رسیدن طبقه حاکم سرمایه اسلامی در ایران، آکنده از خون بوده است. این رژیم با خون بنا گردید و با خون نیز خواهد رفت!

 

قبل از هر چیز مایلم تا با ادای احترام به یاد تمامی جنابختگان شورش جسورانه جوانان مبارزه که رعشه مرگ بر اندام ارتجاع حاکم انداخته است درود بفرستیم. و به یاد آوریم، تمامی جانهای شیفته ای که درطی این ۴۳ سرکوب و کشتار سیستماتیک توسط یکی از دنده ترین رژیم های فوق ارتجاعی تاریخ یکصد سال اخیر سیستم سرمایه داری جان باختند، گفتار خود را آغاز کنیم.

در پی شورشهای اجتماعی جاری در ایران و داغ شدن بحث در محافل ژورنالیستی به ویژه رسانه های فارسی زبان در باره قتل های عمد دولتی و به گلوله بستن معترضین در خیابان.

 

 

 

 

هنگامه بیداری، خروشیدن و پیشقراولی طبقه کاگر در جامعه است تا با اعتصابات شکوهمندش چرخه تولید، استثمار، ستم و سرکوب را از کار بی اندازد 

.

تا بوده جامعه ایران به دلایل تاریخی و فرهنگی هماره بد را با بد مقایسه کرده است، (به جز مقاطعی کوتاه در تاریخ ایران) چرا که تجربه تاریخی مثبتی را توشه راه خود ندارد تا بدان مراجعه نماید. و بدین خاطر است.

که همواره از چاله در میآید و می افتد توی چاه. و یا در بهترین حالت به تئوری عقب مانده، میان " بد و بدتر" پناه میبرده است

 

 

 

 

کسانیکه تا قبل از خیزش جاری، لعنت و نفرین به هر چه انقلاب و انقلابیون بود، میفرستادند، حال با هر گرایش و نظری، از طیف سلطنت طلبان، رفرمیست ها، ناسیونالیستها گرفته تا رسانه های سلطه حاکم مانند: بی بی سی، سی ان ان و...؛ همه صحبت از آغاز یک انقلاب در ایران میکنند

 

 

 

 

سوسیالیسم محافظه کار یا بورژوائی 

!

بخشی از بورژوازی مایل است دردهای اجتماعی را درمان کند تا بقاء جامعه بورژوازی را تامین نماید. اقتصادیون، نوعپروران، انساندوستان، مصلحین وضع طبقه کارگر، بانیان جمعیت های خیریه، اعضاء انجمن های حمایت از حیوانات، موسسین مجامع مسکرات و اصلاح طلبان خرده پا از همه رنگ و همه قماش، به این دسته تعلق دارند. این سوسیالیسم بورژوا حتی بصورت سیستم تمام و کمالی در می آید.

 

 

 

 

فراخوان رفراندوم؛ آری یا نه؛ به حکام جنایتکار سرمایه اسلامی؛ یک شیادی و فریب بزرگ است!

 

مردم از جمهوری اسلامی و تمامی متعلقاتش عبور کرده اند. در حالی که مردم خواهان نابودی کلیت این رژیم هستند، طرح شعار رفراندوم با هر انگیزه ای، یک عوام فریبی بزرگ است. در دوران زوال سرمايه داری و آنهم در زیر سایه چکمه های خونین جمهوری اسلامی سرمایه؛ رفراندوم، پارلمان و انتخابات چيزی جز تغييری ظاهری و مشروعیت بخشیدن به سرکوب، کشتار و استثمار نيست

 

 

 

 

بهترین دفاع در برابر دشمن حمله است!!!

خشونت محصول جامعه طبقاتی است و رادیکال ترین نوع مبارزه اجتماعی مبارزه با خشونت است.

جمهوری اسلامی بر شطی از خون انسانها بنا شده است، بین توده های ستمدیده با مدافعین ددمنش هار سرمایه اسلامی دره ای عمیق از خون وجود دارد!!!

"

 علی خامنه ای"، این تفاله، جرثومه تحجّر، تباهی و متعلق به پس مانده های میراث قرون وسطا، با گذشت شانزده روز از اعتراضات خونبار؛ از سوراخش بیرون آمد و دوباره دست به هرزه درائی زد و با وقاهت منحصر بفرد تلاش کرد تا قیام سرتاسری جاری را کم اهمیت و بی ارزش جلوه دهد.

 

 

 

 

تنها با نبرد و مقاومت است که میتوان سلطه ضد بشری و سرکوبهای سیستماتیک وحوش سرمایه اسلامی را به عقب راند و راه را برای اعتراضات وسیع تر اجتماعی- طبقاتی هموار نمود.

 

زنان و مردان قیام کننده ، کارگران و جوانان مبارز؛ منتظر فرامین متفرعنانه احزاب و سازمانهای موجود نمانید، خودتان سریعاً اقدام به ایجاد محافل عمل مستقیم مانند، هیت های نمایندگی، کمیته های کارگری و شورایی در هر کارگاه و کارخانه دست بکار شوید. زیرا تشکل های نامبرده برای رهبری و هدایت امر قیام و به طبع آن انقلاب ضروری و از مبرمیت ویژه ای برخوردار است.

نکاتی پیرامون اعتراضات جاری،

 

 

 

  

جوانان مبارز و رزمنده، مردم آزادیخواه، فریب حمایت های دروغین و آبکی سلبریتی ها و فوتبالیستهای درپیتی تیم جمهوری اسلامی را نمیخورند.

 

هیچکدام از آنها تعلق خاطری بشما که با قیام خونین تان زمین را زیر پای رژیم هار و ددمنش جمهوری اسلامی داغ کرده اید و جسورانه سینه های مالامال از شور به رهائی از یوغ بردگی و استثمار همگان را متحیر کرده اید، ندارند. فوتبالیست های درپیتی جمهوری اسلامی؛ سالوسانه برای جلوگیری از ریزش طرفداران شان در استاد یوم ها بطور حساب شده ای، ادعای حمایت از مبارزات جسورانه شما میکنند

۱۴۰۱ مهر ۷, پنجشنبه

 



شعار زن، زندگی، آزادی، یک شعار گمراه کننده و پرده ساتر کشیدن بر تضادهای طبقاتی و اسثتمار موجود است!!!


تاريخ کليه جامعه‌هايى که تا کنون وجود داشته تاريخ مبارزه طبقاتى است!

طبقات حاکم در ایران و هر کجای این دنیای وارونه با هر پسوند و پیشوندی که داشته باشند، در وهله نخست، دولت سرمایه داری و نماینده طبقات بورژوا و استثمارگر هستند. شعار فوق از جنس همان شعارهای " انقلاب رنگی" است که در پی فروپاشی بلوک شرق یکی پس از دیگری در جلوی صحنه سیاسی جوامع قرار گرفت تا توسط امپریالیسم غرب در تقابل با امپریالیسم شرق، میخ آخر را بر تابوت سوسیالیسم دولتی یا همان سرمایه داری دولتی در شرق بکوبند.

 

هنگامیکه در باره " زندگی" صحبت میکنیم، آیا زندگی و موقعیت اجتماعی یک زن کارگر یا مرد با یک بورژوا برابر است؟

۱۴۰۱ مهر ۳, یکشنبه

 





نباید اجازه داد تا خون جوانان مبارز و آزادیخواه و تودههای استثمار شونده، وثیقه بقدرت رسیدن موج سواران شود.

پیشروان طبقه کارگر، انقلابیون کمونیست راستین، نباید اجازه دهند تا تجربه تلخ سال ۵۷ تکرار شود؛ که مردم با شعار مرگ بر شاه به خیابان آمدند و با درود بر خمینی به خانه برگشتند. تنها طبقه کارگر قادر است اوضاع را به نفع کل جامعه تغییردهد.

 




 گام بعدی چه خواهد بود!


اعتصاب سرتاسری کارگران و از کار انداختن بخش های کلیدی اقتصاد سرمایه و تجمع در مراکز مهم شهرها؟

طبقه کارگر میتواند اوضاع را به نفع کل جامعه تغییر دهد، بعبارتی با اعتصاب و از کار انداختن مراکز و شبکه های مهم اقتصادی، سرمایه را متحمل ضربات خرد کنند ای نماید و ماشین سرکوب و کشتار را کند و متوقف کند.

در همین رابطه ما میتوانیم بمثابه یک طبقه هر چه قدرتمند تر و تاثیر گذار تر بمثابه نقطه ی اتکا توازن قوا در روند مبارزات جاری باشیم. در پروسه این اقدام مهم و تعیین کنند، با پیوند دادن کارگران مربوط به بخش های کلیدی کار و تولید دست در دست یکدیگر نهیم و این مبارزات را به سایر مراکز کار و تولید تسری دهیم.

 





عزم واراده مصمم و خلل ناپذیر؛ هر نیروی دشمنی را به عقب نشینی و به زانو در می آورد.

دیگر خبری از شعارهای اصلاح طلبانه و گمراه کنند، نظیر" نیروی انتظامی حمایت، حمایت" و یا برادر" ارتشی چرا برادر کشی نیست." جوانان مبارز و آزادیخواه با درس آموزی از شورشهای قبلی، پی به این واقعیت بردند که در شورشهای پیشین، هر گاه که اقدام به طرح شعارهای فوق نمودند، نیروهای انتظامی جری تر شده و با قساوت بیشتری قیام کنند گان را مورد هجوم بربرمنشانه خود قرار میدهند.

بر همین اساس معترضین هوشمندانه تاکتیک خود را تغییر داده و بجای طرح شعارهای نادرست مثل خواستن حمایت از بازوی سرکوب و ماشین کشتار، به آنها تهاجم میکنند و دست به مقاومت و نبرد میزنند.

بهترین دفاع در برابر دشمن تا بنُ دندان مسلح؛ حمله است.


 




مردم، جوانان آزادیخواه و مبارز، فریب شیادان سیاسی، سلبریتی های ورزشی و هنری را نخوریم!

ارتش و تمامی نیروهای نظامی؛ برادران ما نیستند؛ آنها نیروی سرکوب و دشمنان ما هستند!

براستی قدرت شورش استثمار شوندگان را هیچ هماوردی نیست.


ارتش و تمامی نیروهای نظامی و انتظامی؛ برادران ما نیستند! آنها بازوی نظامی، ارگان سرکوب و ماشین کشتار حکومت ددمنش هار اسلامی سرمایه هستند. آنها مزد میگیرند تا برای بقا طبقات حاکم مردم را سرکوب و بکشند.

شما که هم اکنون در خیابان هستید به عینه شقاوت و بیرحمی آنان را لمس و تجربه میکنید. تمامی آنها دشمن مردم هستند. بدنه پائینی نیروهای سرکوب زمانی به صف مردم ملحق خواهند شد که توازن قوا به نفع مردم چرخش کند.

از ایران تا سوریه، یمن، عراق و افغانستان، مردم ستمدیده کودکان، زنان این کشورها، ناظر و شاهد هستند که چگونه نیروی نظامی رژیم اسلامی سرمایه، برای دفاع و بقا باندهای تروریستی و دولتهای متحد و دوست خویش در منطقه، دستش به خون هزاران انسان بیگناه آلوده است.


 



ارابه حکومت ارتجاع سرمایه داری اسلامی و ماشین کشتار جمعی اش به گل نشسته است!


رژیم سفاک و خونریز جمهوری جهل و جنون سرمایه اسلامی، در لانه دزدان بنام "سازمان ملل" با دروغ و شارلاتانیزم، در حالی که مردم را در خیابانها سلاخی میکنند و به زنان و کودکان رحم نمیکنند. تلاش کرد تا با تمسک به اراجیف فوق ارتجاعی ایدئولوژیک اسلامی، سرکوب، شکنجه و کشتارها را توجیه و خود را ام القرای جهان اسلام معرفی کند. و این در حالیست که موج اعتراضات در ابعاد گسترده ای در جریان است و تا کنون تعداد بیشماری توسط قداره بندان وحوش سرمایه اسلامی جانباخته و زخمی شده اند. در این اثتا مجامع امپریالیستی، مانند بایدن با دعوت از ابراهیم رئیسی، به روشنی روز نشان دادند که کلیه ارگانها و نهادی امپریالیستی مرتجع، استثمارگر و دروغین هستند و در خدمت تثبیت این سیستم ضد بشری قرار دارند. و به درستی نام « لانه دزدان بین المللی برازنده» این نهاد امپریالیستی است.

۱۴۰۱ شهریور ۳۰, چهارشنبه

 





باید به صراحت اذعان کرد که اعتراضات اجتماعی اخیر، فراتر از قتل عمد «مهسا امینی» توسط بورژوازی اسلامی است.


اگر هر کدام از ما کمی واقع بین و صداقت داشته باشیم بدون تردید می گویم: این اعتراضات ادامه شورش و پیکار عمومی به وسعت چهار دهه است. بعبارتی جنگ واقعی ما علیه همه شرایط نکبتبار موجود، یک جنگ طبقاتی تمام عیار علیه کل سیستم بشر ستیزانه سرمایه داری حاکم است! و بر همین مبنا: تمامی جناح ها ، فراکسیونهای بورژوازی مرتجع، استثمارگر و به دنیای کهن تعلق دارند. تمامی آنها خواهان نوع دیگری از برقراری استثمار و ستم طبقاتی هستند. تنها طبقه انقلابی و بالنده، طبقه کارگر کمونیست است.

بیش از چهار دهه است که اعتراضات وسیع اجتماعی در عرصه های مختلف سیاسی- اقتصادی و اجتماعی به اشکال گوناگون در جریان است. از اعتصابات جسورانه کارگری در اقصاء نقاط ایران، نظیر کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپکو، نفتگران و... تا اعتراض و اعتصابات بازنشستگان، دانشجویان و زنان مبارز که به راستی عرصه را به جمهوری اسلامی تنگ کرده اند و برغم فواصلی میان اعتراضات، اما هر جرقه ای به یکباره به آتشفشان سیاسی- اقتصادی علیه بورژوازی اسلامی حاکم تبدیل میگردد.