۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

-->



در جامعه سرمایه داری، بورژوازی هر چند سال یکبار این فرصت را به پرولتاریا میدهد تا سرکوبگران خود را انتخاب کنند!

حدوداً نه ماه از اعتراضات و شورشهای خیابانی در ایران میگذرد. در این روزها، توده های معترض و متوهم به روند تقلبات بورژوائی انتخابات به خیابانها ریختند.این اولین باری نبود که در انتخابات بربریسم سرمایه داری تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تقلب صورت میگرفت.روایدهای چند ماه اخیر موجب شد تا گروهها و احزاب سیاسی چپ و راست سرمایه، هر کدام بر اساس موقعیت و جایگاه نظری شان مواضعی را در این باره اتخاذ کنند. واقعه اخیر یکی از همان تند پیچ های سیاسی تاریخی بود که جریانات سیاسی خودشان را با آن باز تعریف کردند.این تند پیچ های سیاسی تاریخی همواره سنگ محکی بوده است برای تعین نقش و جایگاه هر نیروی سیاسی در مبارزه طبقاتی. خصلت نمای این تند پیچ ها اینست، برخی از نیروی های سیاسی در قبال اوضاع سیاسی جامعه مورد نظر، هوشیار تر میشوند و برخی دیگر در اعماق جامعه سرمایه داری سقوط میکنند.انتخابات اخیر هم یکی دیگر از همان تند پیچ های سیاسی و سرنوشت سازی برای اینگونه احزاب بود. این واقعه برای انقلابیون کمونیست انترناسیونالیست، اتفاق جدیدی در تحولات سیاسی جامعه سرمایه داری بشمار نمیرفت. زیرا بنیادهای نظری این جریان فکری اجتماعی آنان را در برابر این رویدادها به لحاظ نظری مسلح و بهینه کرده است. چرا که جنبش انقلابی انترناسیونالیستی همواره از این اصل تخطی ناپذیر در جامعه سرمایه داری حرکت کرده و بر این مهم پای فشرده است و با صدایی رسا اعلام کرده که، در عصر زوال و گندیدگی نظام سرمایه داری امپریالیستی، طبقه کارگر تنها با متوسل شدن به قهر انقلابی و با اتکا به شوراهای سرخ مسلح خود میتواند ماشین سرکوب بورژوازی را منهدم نماید و قدرت سیاسی را تصرف کند. تا از این طریق به نابودی مالکیت خصوصی در راستای برچیدن کار مزدوری همت گمارد. بنابر این در دروره کنونی مجاز نیست تا در نمایشات بورژوازی تحت عناوین مختلف انتخابات پارلمانی و غیره شرکت کند. شرکت در این نمایشات ارتجاعی بهر دلیل تائیدی است بر تمامی توحش و بربریت نظام سرمایه داری.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

-->



مختصری پیرامون کمونیست چپ

در جنبشی که تحت نام کمونیسم تاریخاً وجود داشته، ما مسخ آن، و انحراف بنیادی از آن، و در نهایت سرهم بندی شدن یک دستگاه ایدئولوژیک سیاسی، که هیچ ارتباطی با بنیادهای فکری مارکسیسم انقلابی ندارد.
تمامی جریانات موجود چپ تحت عنوان "کمونیسم" تبلوری از دستگاه فکری چپ بورژوازی میباشند. این جریانات در مبانی اساسی مارکسیسم و درک کمونیسم مارکس، دارای انحرافات فاحش و غیر قابل سازگاری با تئوری انقلابی مارکس در رو در روئی کامل قرار دارند. ترند سوسیال دمکراتیک در درون این سازمانها، احزاب نهادینه شده و آنان را تا مغز استخوان فاسد کرده است.
بنا بر این برای گسست و برش تاریخی از این دستگاه فکری باید از مانیفست و با مانیفست حزب کمونیست آغاز کرد.
نقطه عزیمت بنیادهای فکری چپ بورژوازی را میتوان آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 قرار داد. خیانت و ارتداد رهبران انترناسیونال دوم و تصمیمات ضد انقلابی آنان در قبال جنگ امپریالیستی موجب شد تا در درون احزاب کارگری آن دوران صف بندی های جدیدی شکل بگیرد.انترناسیونال دوم که با نام بین الملل سوسیالیست ها شهرت یافته بود اولین کنگره آن بسال 1889 در پاریس برگزار گردید.

۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه


-->




تفاوتهای کمونیست چپ با دستگاه فکری چپ بورژوازی

امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که نگاه به گذشته سیاسی خود منکر وجود اشکالات بنیادی ، هم در تئوری و هم در پراتیک باشد. اما آنچه در اینجا بسیار حائز اهمیت است نوع نگاه و مکان تاریخی است که منتقدین به گذشته سیاسی خود می پردازند.
در جنبشی که تحت نام مارکسیسم تاریخاً وجود داشته ما مسخ آن، و انحراف بنیادی از آن، و در تحلیل نهائی سرهم شدن دستگاه ایدئولوژیک- سیاسی که جز عنوان برخود نهاده، ارتباط دیگری با مارکسیسم نداشته و ندارد، بهنگام آغاز گسست از این دستگاه نظری، مشاهد و ارزیابی اصولی بما نهیب میزند، این « مارکسیسم » در اساس خودش با جهانبینی مارکس در رو درروئی قرار دارد، بر همین اساس میبایست ما تلاشی را برای گسستن و قطع رابطه با آن، از مانیفست و با مانیفست حزب کمونیست آغاز کنیم. در دوره های اخیر خوشبختانه شاهد هستیم فعالیتهای نظری توسط فعالین انترناسیونالیستی، در نقد تئوری و پراتیک سازمانهای سیاسی چپ سرمایه صورت گرفته است. در این دیالوگوها نشان داده میشود، چگونه ترند سوسیال دموکراتیک بر این سازمانها و احزاب غالب شده و آنان را تا مغز استخوان فاسد کرده است. در مباحثات مورد نظر خاطر نشان میشود که مشی غالب بر این سازمانها فاقد خصلت پرولتری میباشد. تمامی آنها در محدوده همان دستگاه سرهم بندی شده سوسیالیست های بورژوائی قرار میگیرند.
تمامی این جریانات در مبانی اساسی مارکسیسم دارای انحرافات فاحش و غیر قابل سازگاری با ایدئولوژی انقلابی و کارگری میباشند. احزاب گوناگون چپ در سیاست خط بورژوائی را پیش می برند، در خط و مشی به امر سازماندهی توده کارگر و عموم اقشار مردم می پردازند، ولی کارگران و مردم سازمانده شده، به عدم اقدام برای خود و در بیشتر موارد علیه خود و عملاً به نفع بقای اقتدار و حاکمیت دشمنان طبقاتی پرولتاریا کشانید شده و میشوند. در تحلیل از علل شکست قیامهای گذشته ، در این جنبش ها کارگران فاقد سازمانیابی و آگاهی طبقاتی انقلابی بوده اند. حزب کمونیست انقلابی انترناسیونالیست که قادر به سازماندهی کارگران پیشرو، برای درهم کوبیدن تسلط طبقات حاکم و هدایتگر بنای جامعه نوین باشد،موجودیت نیافت. تدوین نگرش و جهانبینی پرولتری-تنظیم خط و مشی و سیاست کمونیسم انقلابی در نبرد جاری بین طبقات-نقد و برخورد با تجارب تاکنونی جنبش کارگری در عرصه بین اللمللی، مهم تر از آن در باره فراز و فرودها و شکست انقلاب اکتبر عموماً احزاب چپ سرمایه در قبال آن یا سکوت میکنند، یا اینکه از موضعی سوسیال دمکراتیک به نقد شکست انقلاب اکتبر می پردازند.