۱۳۹۴ شهریور ۱۶, دوشنبه






نظر به تحولات سیاسی اخیر در ارتباط با موضوع فعالیت های اتمی رژیم ایران و توافق حاصله با دیگر دول امپریالیستی، بر آن شدیم تا مقاله ایکه قبلا بطور همه جانبه تری بدین موضوع پرداخته بود مجدداً منتشر نمایم.  با امید به اینکه مقاله مذکور بتواند بر ناروشنی هایی پرتو افکند. 


کشمکش های امپریالیستی میان ایران و غرب

در تداوم مناقشات سیاسی میان حکام ایران و دول غربی بویژه ایالات متحده امریکا، پیرامون فعالیت های اتمی دولت جمهوری اسلامی،  تحریم های گسترده یکی پس از دیگری توسط دولتهای غربی اعلام میگردد. این در حالی است که چندی پیش حکام ایران، از سوی مقامات دولت امریکا به توطئه دست داشتن در ترور سفیر عربستان سعودی و انجام پولشوئی متهم شده اند.  تشدید و تهدید تحریم ها زمانی شدت یافت که نیروهای نظامی رژیم جمهوری اسلامی برای قدرت نمائی در تنگه هرمز اقدام به برگزاری یک مانور نظامی کردند. پس از آن سخنگویان مختلف طبقه حاکمه ایران رقبای امپریالیست خود را تهدید به بستن تنگه هرمز نمودند و همچنین اعلام کردند که از تردد نفت کشها و عبور و مرور کشتیرانی در منطقه خلیج جلوگیری خواهند کرد. همزمان به ناوگانهای نظامی امریکا هشدار دادند تا آبهای خلیج را ترک کنند. سخنگویان محافل مختلف بورژوازی میگویند که تحریم ها برای متوقف کردن فعالیت های هسته ای دولت ایران، مراکز مهم اقتصادی را مورد هدف قرار داده است. بر اساس اعلام دول مذکور تحریم ها شامل بخشی از بانکها، معاملات تجاری، تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی نیروهای نظامی و دولتی میباشد. طبق آخرین بیانیه منتشره از سوی اتحادیه اروپا به پیروی از فراخوان دولت امریکا مبنی بر تحریم خرید نفت و قطع مبادلات با بانک مرکزی بزودی این تحریم ها به اجرا گذاشته خواهند شد. روز پنجشنبه ٢۹ دیماه ١٣۹٠  برابر با ١۹ ژانویه ٢٠١٢ ، باراک اوبا در واکنش نسبت به انتقادات تند جهموری خواهان امریکا که همواره  وی را متهم میکنند که در مقابله با برنامه های اتمی ایران با قاطعیت عمل نمیکند،: اعلام داشت که تحریم ها به رهبری ایالات متحده امریکا اقتصاد جمهوری اسلامی را دچار آشفتگی کرده است. دول امپریالیستی متشکل در " شورای امنیت " که در حال حاضر قدرت برتر را در اختیار دارند، تاکنون یک بیانیه و ٦ قطعنامه در باره برنامه اتمی رژیم ایران صادر کرده اند. به گفته "مقامات امریکا دایره فشارهای سیاسی و اقتصادی بر رژیم تهران هر روز تنگتر میشود". در همین باره  بورژوا گانگسترهای حاکم بر ایران هم به سبک و سیاق رقبای امپریالیست خود رجز خوانی کرده و اتهاماتی را به دول غربی نسبت داده اند. نظیر ترور متخصصین فعالیت های اتمی، خرابکاری در سیستم های کامپیوتری مربوط به سایت های برنامه انرژی هسته ای و بالاخره خرابکاری در بعضی از مراکز نظامی رژیم در ایران.

۱۳۹۴ تیر ۲۸, یکشنبه






معامله و مصالحه هسته ای با جمهوری اسلامی ایران منعکس کننده تغییرات در خاورمیانه است!

در صورتی که معامله هسته ای، "طرح اقدام مشترک" بین کشورهای۵+۱ ( پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل شامل آمریکا، انگلستان، فرانسه ،چین، روسیه و آلمان) و ایران به توافق برسند، در روابط بین این کشورها با رژیم ایران تغییر مهمی رخ خواهد داد. حتی اگر تصویب نهایی این "تفاهم سیاسی" به تعویق افتد، نفس این مذاکرات تجلی تغییر مواضع در منطقه میباشد.
عواقب فاجعه بار حمله و اشغال عراق!
در پی اشغال فاجعه بار عراق، اوباما باید بین قدرت های منطقه ای تعادل برقرار کند. تلاش برای رسیدن به این توافق، اساسا به دلیل تغییر توازُن قوا در صحنه بین المللی و در تداوم حمله و اشغال عراق توسط ایالات متحده امریکا و بریتانیا، صورت گرفت. پروسۀ رشد اقتصادی و نفوذ بین المللی چین موقعیت آمریکا در جهان را تضعیف نموده و از سوی دیگر جنگ خلیج و حمله به عراق در سال ۹۰-۹۱ به پایان روند سلطۀ امریکا در جهان کمک کرده است.

۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه


 


مبارزه طبقاتی و روند بحران نظام سرمایه داری


تحولات پر شتاب سیاسی اقتصادی در جهان سرمایه داری با سرعت سرسام آوری در حال حرکت است. نقطه عزیمت این شتاب حاوی دو نکته اساسی می باشد. مقابله و مهار بحران های افسارگسیخته نظام بربریت سرمایه داری از یک سو و تلاش برای ثابت نگهداشتن نرخ سود معین سرمایه و صاحبان سرمایه در ابعاد بین المللی از سوی دیگر در جریان است. جنگ، اشغال نظامی، حمله سبعانه به سطح معیشت توده های وسیع کارگران و فرودستان، به یک روند دائمی بدل شده است. تحمیل ریاضت های اقتصادی خرده کننده بر تهدیستان، دانشجویان، محصلین، بازنشتگان،مستمری بگیران، بیکارسازی ها در ابعاد میلیونی هچنان ادامه دارد. اعتیاد، تنفروشی، تجارت انسان، جهالت قرون وسطائی مذهبی، جنگهای قومی نژادی در ابعادی جهانی سیستم موجود بشریت را بسوی یک نابودی مطلق سوق میدهد.
یکی از تغییرو تحولات مهم در سالهای اخیر، سال ٢٠١١، در نظام سرمایه داری، شورش های اجتماعی در شمال آفریقا و خاورمیانه میباشد. که در پی آن جابجائی بعضی از قدرت های سیاسی در منطقه شمال آفریقا را بدنبال خود داشته است. تشدید بحران اقتصادی که با بحران مالی در امریکا شروع گردید، بسرعت به اروپا و خاصه به یک بحران سیاسی اجتماعی فراگیر در خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شد.
جرقه تشدید بحران حاضر کاپیتالیستی با بحران وام های مسکن در سال ٢٠٠٧، در قلب جهان سرمایه داری مالی یعنی ایالات متحده امریکا آغاز شد و بسرعت به سراسر جهان گسترش یافت. در پی امواج سهمگین این سونامی اقتصادی، تمامی محافل و بنگاه های عریض و طویل سرمایه داری دست بکار شدند تا با نسخه پیچی های متنوع برای وضعیت رو به وخامت موجود چاره اندیشی کنند. از بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول، تا پاپ اعظم در واتیکان و سازمان ملل،... همه و همه، برای نجات یک سیستم بنیاداً بیمار بحرکت در آمدند. اما بحران بسرعت به جنوب شرقی اروپا رسید و مانند یک گسل آتشفشان در یونان دهان گشود. در پی طرح کشور های اروپائی مبنی بر نجات این کشور از ورطه ورشکستگی اقتصادی، طرح ریاضت اقتصادی، با پیش شرط قصابی کردن خونین کلیه خدمات اجتماعی به اجرا در آمد. طرح ریاضت اقتصادی در یونان مانند یک جرقه در انبار باروت خشم و انزجار اجتماعی، اعم از کارگران، تهدیدستان، جوانان بی آینده، علیه وضعیت موجود بود. و موجب بروز شورش ها و اعتراضات و اعتصابات وسیع اجتماعی در این کشور گردید. طرح های ارائه شده توسط دول امپریالیستی یکی پس از دیگری بی مایگی خود را به نمایش گذاشت و نفرت اجتماعی نسبت به سیستم حاکم را هر چه بیشتر افزایش داد. اعتراض در همه جا در حال گسترش است، بحران بار دیگر روحیه انقلابی را در جامعه بیدار کرده است. مردم ایسلند که تا چند وقت پیش جزء شیفتگان سینه چاکه سرمایه و بازار آزاد بودند، در یک همه پرسی از باز پرداخت بدهی ها به بانک ها سر باز زدند. آنها همانند دیگر معترضین در اروپا نظیر اسپانیا، فرانسه، پرتقال، انگلستان، ایتالیا، اسرائیل، ایرلند، در صفوف میلیونی، شامل جوانان بیکار و کارگران در اعتراض به ریاضت های اقتصادی به خیابانها ریختند و اعلام داشتند، که تاوان بحران را آنانی باید بپردازند که مسبب این وضعیت هستند.