۱۴۰۱ شهریور ۳۰, چهارشنبه

 





باید به صراحت اذعان کرد که اعتراضات اجتماعی اخیر، فراتر از قتل عمد «مهسا امینی» توسط بورژوازی اسلامی است.


اگر هر کدام از ما کمی واقع بین و صداقت داشته باشیم بدون تردید می گویم: این اعتراضات ادامه شورش و پیکار عمومی به وسعت چهار دهه است. بعبارتی جنگ واقعی ما علیه همه شرایط نکبتبار موجود، یک جنگ طبقاتی تمام عیار علیه کل سیستم بشر ستیزانه سرمایه داری حاکم است! و بر همین مبنا: تمامی جناح ها ، فراکسیونهای بورژوازی مرتجع، استثمارگر و به دنیای کهن تعلق دارند. تمامی آنها خواهان نوع دیگری از برقراری استثمار و ستم طبقاتی هستند. تنها طبقه انقلابی و بالنده، طبقه کارگر کمونیست است.

بیش از چهار دهه است که اعتراضات وسیع اجتماعی در عرصه های مختلف سیاسی- اقتصادی و اجتماعی به اشکال گوناگون در جریان است. از اعتصابات جسورانه کارگری در اقصاء نقاط ایران، نظیر کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپکو، نفتگران و... تا اعتراض و اعتصابات بازنشستگان، دانشجویان و زنان مبارز که به راستی عرصه را به جمهوری اسلامی تنگ کرده اند و برغم فواصلی میان اعتراضات، اما هر جرقه ای به یکباره به آتشفشان سیاسی- اقتصادی علیه بورژوازی اسلامی حاکم تبدیل میگردد.

با تشدید شورشهای سیاسی علیه حکومت، بلافاصله گماشت گان و سوپاپ اطمینان های رژیم، چهره اپوزیسیون به خود میگیرند تا رژیم را از خطر به زیر کشیدن توسط ارتش گرسنگان محافظت نمایند. و هر کدام سعی میکنند تا با ردیف کردن اراجیفی برای حکام ددمنش بورژوازی اسلامی وقت بخرند. در همین قضیه قتل مهسا امینی، آنها تلاش دارند تا دستهای خونین و بازوی نظامی سرکوب رژیم را موجه جلوه دهند و به مردم معترض آدرس عوضی بدهند. برخی از این قلم بمزدان سُفله، و هنر فروشان، بطرز ابلهانه ای اعتراضات را تا سطح حجاب سوزان، طرز پوشیدن نوع لباس شهروندان و خلاصه کردن بازوی سرکوب و آدم کشی سیستم را تا گشت ارشاد تقلیل دهند. یا در سکانس دیگری از این رویداد، محافل و باندهای هنری، ادبی و اصلاح طلبان و ... به یکباره حس انسان دوستی شان گل کرده و برای کامل کردن ویترین تبلیغاتی، ادبی هنری و سیاسی شان، برای مهسا امینی اشک تمساح می ریزند و خواهان تنبیه گشت ارشاد میشوند.


نباید اجاز داد تا مبارزات جاری به سیاهی لشکر جناح های مختلف بورژوازی تبدیل شود.

هر بار که با تصاویر خون آلود معترضان روبرو میشویم، بر خلاف خیلی ها که با دیدن این صحنه ها به وجد می آیند، و خوش بینانه به اوضاع می نگرد. بلافاصله این سوال به ذهن هر عنصر سیاسی آگاه و انقلابی متبادر میشود. آیا این جوانان شورشی که جسورانه جانشان را بر کف دست گرفته اند و با رژیم ترور و وحشت بورژوازی اسلامی که تا بن دندان مسلح است دلاورانه می جنگند برای پیشروی دارای مشی و برنامه مدون سیاسی و سازماندهی هستند؟ یا تکرار مکرر، پس از یک دوره مرثیه سرائی و تسلیت گفتن برای جانباختگان به درود تا شورش خود جوش دیگری.

شوربختانه جنبش حی و حاضر فعلی برغم جان فشانی جوانان مبارز و میلیتانت، کارگران، بازنشستگان و تهیدستان، فاقد یک چشم انداز ضد سرمایه داری و کمونیستی میباشد. چرا که تسلط تاریخی و بی چون چرای احزاب ، اتحادیه ها و سندیکاهای رفرمیستی، موجب شده است که طبقه کارگر و به ویژه جوانان رزمنده نسبت به تشکیلات، سازماندهی و حزب سیاسی بشدت بی اعتماد و بد بین گردند. و در نتیجه عملاً خواست و مطالبه معترضین فراتر از چارچوبه های رفرمیستی سیستم و پارلمنتاریسم نمی رود و در همان محدوده متوقف میشود. شعارهای محوری جنبش در ایران، علیه خامنه ای و رئیسی جلاد است و در حمایت از خاندان منحوس "پهلوی" نه در ضدیت با آن سیستمی که آنها را بر سرکار آورده است.

مبارزه آنها نه با سیستم بشر ستیزانه و استثمارگر کاپیتالیستی است، بلکه مبارزات آنها با ظواهر نظم موجود، یعنی قوانین دست و پا گیر فرامین مذهبی و تئوکراسی حاکم و گشت ارشاد و امثالهم است. نه با اسُ و اساس مناسبات استثمار، کارمزدی و کلیه قوانین قرون وسطائی بورژوازی اسلامی حاکم، بطور مثال، آنچه که در شعارها مشاهده میشود اعتراضات در سطح باقی می ماند و به عمق نمیرود و حتی در مواردی به قهقرا میرود، نظیر شعار جدید که توسط ناسیونالیستهای منحط « حزب پ.کا.کا عبدالله اوجلان» که به دورن اعتراضات اخیر را پیدا میکند. شعاری تحت عنوان ؛ « زن، زندگی، آزادی» که در تظاهرات در شهر های کردستان به کرات شنیده شد. تا مادام که طبقه کارگر با کله بورژوازی راه میرود، بورژوازی بوسیله پیاده نظام تئوریک و احزاب رنگارنگ چپی، صحنه گردان جنبش های اجتماعی و اعتراضی خواهند بود.


نباید اجازه داد تا مبارزات جاری تبدیل به سیاهی لشکر جناح های مختلف دستگاه سیاسی چپ و راست سرمایه برای سهیم شدن در قدرت سیاسی تبدیل شود. این مهم تنها از عهده طبقه کارگر و کمونیستهای راستین انقلابی میسر است.

تا مادام که طبقه کارگر بمثابه یک طبقه بطور سازمانیافته وارد کارزار سراسری ضد سرمایه داری نگردد، پاشنه اوضاع بر هیمن منوال خواهد چرخید.

 


هیچ نظری موجود نیست: