۱۳۹۸ آذر ۲۳, شنبه





آیا براستی کارهایی که کارل مارکس برایمان انجام داده است؛ قدرش را میدانیم؟
مارکس به اتفاق یار و رفیق همرزم انقلابی اش، فردریش انگلس؛ با تدوین برنامه‌ و سند تاریخی به عنوان "مانیفست حزب کمونیست" آغازگر جنبش انقلابی شدند که دنیا را برای همیشه دگرگون کرد.

نقد از نظر مارکس ابزار مبارزه سیاسی است، مبارزه سیاسی برای برانداختن قدرت دولتی طبقات ارتجاعی حاکم و فتح قدرت سیاسی به دست طبقه انقلابی پرولتاریا که گام نخست و ضروری برای آزادی است. اما نقد و مبارزه سیاسی تنها به افشاگری منحصر نمی شود: این نقد در همان حال معایب خود توده های زیر ستم را نشانه میگیرد و توهم های آنان را بی رحمانه درهم می شکند، با نشان دادن فاجعه ای که اگر به وضع موجود ادامه دهند در انتظار آنهاست به آنان هشدار و در همان حال جرأت میدهد. مارکس بر خلاف عوام فریبان، عیب های مردم و حتی عیب های طبقۀ انقلابی را نمی پوشاند. او بی پرده، نادانی، دنباله روی، خود پسندی، خود خواهی، تنگ نظری، دوروئی، ریا کاری و بزدلی ای که میتواند در گروه ها، اقشار و طبقات مختلف مردم وجود داشته باشد، مبارزه میکند و در مقابل اینها قدرت اخلاقی پرولتاریای انقلابی، شهامت، بلند نظری و وسعت دید او را از جمله شرط های پیروزیش میداند.
 

۱۳۹۸ آبان ۱۴, سه‌شنبه








نکاتی پیرامون شورش های اجتماعی اخیر؛ از خاورمیانه خونین تا فرانسه، شیلی، اکوادور، شمال افریقا و سایر نقاط جهان.





تمامی جوامع طبقاتی از دل آتش و خون بارها و بارها تجدید آرایش یافتند، تا سرانجام پاسخ نهائی از دل این تغییر و تحولات بیرون آمد. پرولتاریا طبقه زایئده نظام سرمایه داری است و رسالت تاریخی اش آنست تا گورکن سرمایه داری باشد. پرولتاریا، یک طبقه انترناسیونالیست و آخرین طبقه اجتماعی است. طبقه ای است که فقط از طریق رها کردن کل بشریت میتواند خود را رها سازد. 

چالش بزرگی نظم حاکم بر جهان سرمایه داری را به مصاف طلبیده است. خیزش و شورش گرسنگان در اقصاء نقاط جهان، خاورمیانه خونین، آشوب و اعتراضات وسیع اجتماعی در عراق، لبنان، هنگ کنگ، یونان، اسپانیا، ایتالیا، پرتقال، امریکا...، و حالا در خاورمیانه خونین و 
فرانسه! شورشها در همه جا بویژه در خاورمیانه خونین رو به تزاید است. منبع اصلی این تحرکات اجتماعی حدت یابی بحران نظام کاپیتالیستی است. در عصر انحطاط و گندیدگی نظام سرمایه داری، این سیستم در عرصه تقسیم جهان به محدودیت هایش رسیده است و نظم موجود در آن چارچوب دیگر نمیتواند بر بحران نظام سرمایه داری غلبه کند. واقعیات موجود این سیستم را غرق در تناقض و تشنج کرده است. یکی از تشنجات جاری در سیستم موجود، تشدید رقابت های امپریالیستی در عرصه بین المللی میباشد که رهبری قدرت های امپریالیستی حاکم سنتی را به مصاف می طلبد. چالشی که امکان سلطه و رهبری امپریالیستی بر جهان را به روال گذشته با موانع جدی روبرو کرده است. مولفه های موجود از جمله تشدید بحران و تضادهای سیستم سرمایه داری، موجب گسترش شعله های خشم و شورش استثمار شونده گان علیه مناسبات ستمگرانه و ساختارهای سیاسی موجود در جهان خواهد شد.

تجربه نافرجام شورش های اجتماعی در شمال افریقا بویژه در تونس، مصر و یونان، (خاورمیانه و شمال افریقا) نشان داد، تنها یک مبارزه متحد و یکپارچه از طبقه کارگر، جوانان و تهیدستان، تحت رهبری انقلابی پرولتاریا با صفی مستقل، میتواند سرکوب و دیکتاتوری طبقات حاکم را درهم کوبد. در غیر این صورت منجر به تراژدی انسانی خواهد شد که قبلاً عراق و لیبی آنرا تجربه کرد و هم اکنون سوریه درگیر آنست. جنگ داخلی سوریه، که در آن هر روزه توده های ستمدیده و بی دفاع شاهد حمام های خون هستند، توسط نیروی های مرتجع و امپریالیستی بدانها تحمیل شده است. 

۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه





کاپیتالیسم یعنی توحش و توحش یعنی جنگ، 

هیچ جنگی مشروع نیست! بجز جنگ طبقاتی پرولتاریا

آیا امریکا به ایران حمله خواهد کرد؟
بار دیگر جامعه در برابر یک پرسش مهم قرار گرفته است.آیا ایالات متحده امریکا به ایران حمله خواهد کرد؟ ژورنالیستها و تئوریسین های جامعه بورژوا هرکدام از منظری به این رویداد مهم نگریسته اند. دستگاه سهمگین تبلیغاتی امپریالیسم امریکا، وسیعاً مشغول آماده سازی افکار عمومی برای وارد کردن شوک و مرعوب نمودن جامعه است. اخبارموجود بر این مدعا تاکید دارد، حضور و آرایش نظامی مخوف امپریالیسم آمریکا در دریا، زمین، هوا، کنترل و استقرار رفت وآمد نظامی در منطقه خلیج. همه حکایت از این دارد که عملیات آماده سازی در جریان میباشد. در همین حال امریکا برنامه های سختگیرانه که حاوی تحریم های اقتصادی است را یکی پس از دیگری به اجرا میگذارد. پیش از این در پی تحریم سپاه پاسداران رژیم، خامنه ای؛ اعلام کرد که نیروهای نظامی تحت امر وی باید در مقابل دشمن " آرایش نطامی بگیرند". دولت امریکا این چنین وانمود کرده و میگوید:
این تمهیدات برای جلوگیری از ادامه فعالیت های هسته ای رژیم میباشد. و در همین رابطه در سال  ٢٠١۸ بیانیه ١٢ ماده ای را صادر کرد که اولین پیشرط برای مذکراه پذیرفتن آنها از سوی رژیم سرمایه اسلامی در ایران است. شایان ذکر است که در پی صدور این بیانیه از سوی سران رژیم مانند همیشه واکنش ها و مواضع ضد و نقیضی را در بر داشته است. از لاف و گزاف پوچ و سخیفانه، تا "کرنش ذلت مندانه " . و این همه در حالیست، که موجی از نگرانی جامعه را در برگرفته است. همزمان با طرح استراتژی جنگی جدید دولت ترامپ در منطقه، تهدیدات دیپلماتیک نسبت به رژیم، لحن تند تری به خود می گیرد. از سوی مقامات امریکائی، دولت ایران بعنوان یکی ازعوامل مهم نا امنی در منطقه معرفی می گردد. بیش از چهار دهه جنگ سرد میان رهبران واشنگتن و ایران،بحران فی مابین با لشکر کشی امریکا به منطقه خلیج وارد مرحله حادتری میشود.


استراتژی امریکا در منطقه
ازسال  ١۹۴٠تا کنون مفاهیمی مانند بحران،خطر فوری، تهدیدات علیه امنیت ملی و علیه منافع حیاتی امپریالیسم آمریکا همگی جزء لاینفک سیاست خارجی آمریکا هستند. این مفاهیم به بسیج افکار عمومی که در ابتدا علیه جنگ بود کمک کرد و مهمتر ازآن به کنگره امریکا اجازه داد تا بودجه هنگفتی را تحت عنوان دفاع از امنیت ملی در اختیاردولت بگذارد.در چنین شرایطی دیگر کسی با واقعیت کاری ندارد. تاریخاً سیاست روتین روسای امریکا مبتنی بر مبالغه در مورد رویداد های خارجی استوار بوده است. یکی از جلوهای مهم این سیاست، نظریه معروف ترومن می باشد،مبالغه حساب شده از واقعیات و حتی گاهی وارونه جلوه دادن آن، روش معمول سیاست خارجی امریکا بوده و هست.بطور مثال ترومن بحران یونان و ترکیه را تهدید آمیز ترین تحریکات برای صلح جهانی وانمود میکرد

۱۳۹۷ بهمن ۱۱, پنجشنبه







سرمایه داری دولتی با سوسیالیزم علمی انقلابی مارکس مترادف نیست


در حاشیه بحران سیاسی در « ونزوئلا »

با بالا گرفتن بحران سیاسی در ونزوئلا و تشدید تخصمات و جنگ جناح های ارتجاع – امپریالیستی برای تصاحب قدرت سیاسی در این کشور، جامعه ونزوئلا را با یک چالش سرنوشت ساز سیاسی مواجه کرده است. جناح مورد حمایت امپریالیسم امریکا، بطور یک جانبه اعلام دولت خود خوانده را در تقابل با رغیب خود، یعنی مادورو، که مورد حمایت دول امپریالیستی روسیه، چین  و سایر رقبا است فراخوان داده است. در این گیر و دار، مدافعین آنها، از چپ تا راست جناح های  بورژوائی در قدرت و اپوزیسیون ارتجاعی – امپریالیستی، بی کار نه نشسته اند و سراسیمه اقدام به دفاع و حمایت از جناح های مورد نظر خود نموده اند. آنچه که در این کمپین سخیف آنها حائز اهمیت است، دفاع چپ های هپروتی و دوستان دروغین کمونیست است که با آویزان کردن خود بدان، بجای تلاش برای درک و فهم اوضاع حساس سیاسی- طبقاتی موجود و دفاع ازایجاد صف مستقل طبقاتی پرولتاریا و کمپ کمونیزم علمی- انقلابی مارکسی و حفظ استقلال طبقاتی خود از تمامی جناح های سرمایه داری- امپریالیستی، اقدام به دفاع از یک جناح تحت عناوین یکسره مسخره و استدلال های سخیف، نظیر دفاع از " حفظ مدنیت جامعه" و یا تحت عنوان، شعار فوق ارتجاعی " دولت ضد امپریالیستی" ونزوئلا و دولت مادورو، که قریب به چهار دهه است، همین اراجیف توسط چپ های ضد انقلابی نظیر، حزب توده، سازمان اکثریت و توده ائیست های خجول، با وقاحت تمام برای فریب افکار عمومی، در دفاع از یکی از هارترین و مخوف ترین دولتهای سرمایه داری یکصده اخیر تاریخ کاپیتالیسم به خورد جامعه میدهند. کک به تنبان این جماعت افتاده است و مانند حزب الهی های کله پوک و بی مغز به جای تعمق و تلاش در راه فهم اوضاع سیاسی و اتخاذ مشی و سیاست انقلابی در دفاع از کمپ کمونیزم و انقلاب و استقلال طبقاتی پرولتاریا، سر به دیوار می کوبند و به همه بد و بیراه میگویند.