۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

 

 

 

 

"سوسیالیست ها، کمونیست های" دروغین، علاقه وافری دارند که بخاطر منافع آنی، فرقه ای و بورژوائی خویش، با سر دادن شعارهای عوام فریبانه و پوپولیستی، خود را در جنبش های فراطبقاتی و غیر پرولتری مستحیل کنند. 

 

آنها به ویژه در بحرانها و تلاطمات حاد سیاسی در جامعه؛ چنین استدلال میکند، که اگر در باره کمونیزم، سوسیالیزم، دیکتاتوری پرولتاریا،( نه دیکتاتوری حزبی، همان فاجعه ای که بر سر طبقه کارگر در روسیه آمد که استالینیزم بمثابه گور کن انقلاب شکوهمند اکتبر عمل کرد و دیکتاتوری حزبی را جایگزین قدرت شورائی طبقه کارگر کرد.) صحبت کنیم، تودهها "رم" میکنند. از این دست جعلیات و گفتار سخیف کم نیست.

 

 

مسموم کننده در همه جا وجود دارد، چرا که بورژوازی و احزاب رنگارنگش از راست تا چپ دستگاه سیاسی سرمایه ( رفرمیزم، رویزیونیسم و...) وجود دارد. آنها بدنبال آن هستند تا به انحاء مختلف اذهان طبقه کارگر را فاسد کنند. تا آنان را به بردگانی مطیع، خشنود، فاقد هرگونه آگاهی طبقاتی علمی- انقلابی برای مبارزه در جهت نابودی بردگی مزدی سرمایه مبدل سازند.

رفرمیسم! در واقع تاریکخانه اشباح است که سعی میکند به دروغ خورشید را نشان داده، تا کاپیتالیسم، استثمار و سیه روزی را بزک کند. آنها از هر نحله فکری که باشند، از دستگاه سیاسی چپ سرمایه تا راست آن گرفته، با هر زبانی که سخن بگویند و در هر لباسی که باشند، در تند پیچ ها و سر بزنگ های سیاسی- تاریخی ماهیت واقعی ضد انقلابی خود را نشان میدهند.

رفرمیست ها نه تنها در شرایط تسلط بی چون و چرای حاکمیت بورژوازی یا ارتجاع پیشا سرمایه داری، بلکه حتا در شرایط انقلابی- یعنی شرایطی که دیگر نه طبقات حاکم قادر به حکومت کردن به شیوه سابق اند و نه توده ها حاکمیت آنها و تحمل اوضاع را می پذیرند این باور را در توده ها ایجاد می کنند که راه مسالمت، راه صبر و انتظار بی پایان و صدقه طلبی از طبقات حاکم و دولت، تنها راه پیروزی در مبارزه است.

رویزیونیست های مدرن مکارهای سیاسی هستند که از اعتبار تئوریک و حقانیت تاریخی مارکسیسم بر علیه خود مارکسیسم استفاده میکنند. انقلابیون کمونیست باید بی محابا تشبثات ضد انقلابی آنها را بی اعتبار و درهم کوبند. رویزیونیست ها در همه جا دشمنان کمونیزم هستند.

رویزیونیسم یا تجدید نظر طلبی، پوشیده، و غیر علنی در مارکسیسم ضرورتاً با تائید لفظی اصول اساسی آن همراه است، اما هنگامیکه نوبت به تعیین مشی و استراتژی و تاکتیک فرا میرسد، این اصول به انحاء مختلف زیر پا نهاده میشوند.

تجدید نظرطلبی در اصول اساسی مارکسیسم و نفی عصاره پرولتری آن و بمثابه ایدئولوژی بورژوائی در پوشش مارکسیسم، در طول تاریخ حیات خود همواره به دو صورت کلی تجلی یافته است که به موازات یکدیگر به حیات خویش ادامه داده و میدهند: اولی تجدید نظر طلبی آشکار و بی پرده و دیگری تجدید نظر طلبی پوشیده و غیر علنی است.

مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داری جدا از مبارزه بر علیه رفرمیزم، رویزیونیسم، سندیکالیزم و ... و دیگر گرایشات ضد انقلابی نیست.

 

هیچ نظری موجود نیست: