۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه




مبارزه طبقاتی و روند بحران نظام سرمایه داری
 
تحولات پر شتاب سیاسی اقتصادی در جهان سرمایه داری با سرعت سرسام آوری در حال حرکت است. نقطه عزیمت این شتاب حاوی دو نکته اساسی می باشد. مقابله و مهار بحران های افسارگسیخته نظام بربریت سرمایه داری از یک سو و تلاش برای ثابت نگهداشتن نرخ سود معین سرمایه و صاحبان سرمایه در ابعاد بین المللی از سوی دیگر در جریان است. جنگ، اشغال نظامی، حمله سبعانه به سطح معیشت توده های وسیع کارگران و فرودستان، به یک روند دائمی بدل شده است. تحمیل ریاضت های اقتصادی خرده کننده بر تهدیستان، دانشجویان، محصلین، بازنشتگان،مستمری بگیران، بیکارسازی ها در ابعاد میلیونی هچنان ادامه دارد. اعتیاد، تنفروشی، تجارت انسان، جهالت قرون وسطائی مذهبی، جنگهای قومی نژادی در ابعادی جهانی سیستم موجود بشریت را بسوی یک نابودی مطلق سوق میدهد.
یکی از تغییرو تحولات مهم ماه های اخیر سال ٢٠١١، در نظام سرمایه داری، شورش های اجتماعی در شمال آفریقا و خاورمیانه میباشد. که در پی آن جابجائی بعضی از قدرت های سیاسی در منطقه شمال آفریقا را بدنبال خود داشته است. تشدید بحران اقتصادی که با بحران مالی در امریکا شروع گردید، بسرعت به اروپا و خاصه به یک بحران سیاسی اجتماعی فراگیر در خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شد.
جرقه تشدید بحران حاضر کاپیتالیستی با بحران وام های مسکن در سال ٢٠٠٧، در قلب جهان سرمایه داری مالی یعنی ایالات متحده امریکا آغاز شد و بسرعت به سراسر جهان گسترش یافت. در پی امواج سهمگین این سونامی اقتصادی، تمامی محافل و بنگاه های عریض و طویل سرمایه داری دست بکار شدند تا با نسخه پیچی های متنوع برای وضعیت رو به وخامت موجود چاره اندیشی کنند. از بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول، تا پاپ اعظم در واتیکان و سازمان ملل،... همه و همه، برای نجات یک سیستم بنیاداً بیمار بحرکت در آمدند. اما بحران بسرعت به جنوب شرقی اروپا رسید و مانند یک گسل آتشفشان در یونان دهان گشود. در پی طرح کشور های اروپائی مبنی بر نجات این کشور از ورطه ورشکستگی اقتصادی، طرح ریاضت اقتصادی، با پیش شرط قصابی کردن خونین کلیه خدمات اجتماعی به اجرا در آمد. طرح ریاضت اقتصادی در یونان مانند یک جرقه در انبار باروت خشم و انزجار اجتماعی، اعم از کارگران، تهدیدستان، جوانان بی آینده، علیه وضعیت موجود بود. و موجب بروز شورش ها و اعتراضات و اعتصابات وسیع اجتماعی در این کشور گردید. طرح های ارائه شده توسط دول امپریالیستی یکی پس از دیگری بی مایگی خود را به نمایش گذاشت و نفرت اجتماعی نسبت به سیستم حاکم را هر چه بیشتر افزایش داد. اعتراض در همه جا در حال گسترش است، بحران بار دیگر روحیه انقلابی را در جامعه بیدار کرده است. مردم ایسلند که تا چند وقت پیش جزء شیفتگان سینه چاکه سرمایه و بازار آزاد بودند، در یک همه پرسی از باز پرداخت بدهی ها به بانک ها سر باز زدند. آنها همانند دیگر معترضین در اروپا نظیر اسپانیا، فرانسه، پرتقال، انگلستان، ایتالیا، اسرائیل، ایرلند، در صفوف میلیونی، شامل جوانان بیکار و کارگران در اعتراض به ریاضت های اقتصادی به خیابانها ریختند و اعلام داشتند، که تاوان بحران را آنانی باید بپردازند که مسبب این وضعیت هستند.