۱۴۰۱ آبان ۲۸, شنبه

 





امروزه با عمیق تر شدن خیزش اجتماعی در ایران، بسیاری با این پرسش روبرو میشوند، وظیفه انقلابیون در شرایط کنونی چیست؟

آیا باید در جنبش جاری شرکت ورزید و تلاش کرد آنرا ارتقاء داد؟ تکلیف روشن است نباید اجازه داد تا تحت عنوان دیگری برای چندین دهه استثمار و ستمگری را به ما تحمیل کنند و جامعه را دوباره به بند بکشند. باید بطور فعالانه در صورت لزوم و با حفظ مسائل امنیتی در داخل در اعتراضات شرکت ورزید و هوشمندانه در جریان اعتراضات شعار هایی را مطرح کرد که هر چه بیشتر در تقابل با شعارهای سطحی و گمراه کننده و در صورت امکان با پلاتفرم و صف مستقل در اعتراضات بطور کلی شرکت کرد. منظور این است که نباید به دنبالچه جریانات ناسیونالیستی، سلطنت طلبان و جریانات منحط دیگر، مانند مجاهدین تبدیل شد. باید تا سر حد ممکن تلاش کرد و اجازه نداد تا جنبش کارگری دوباره به سیاهی لشکر بورژوازی مبدل شود.

یاد آور میشویم در خلال تظاهراتها به ویژه در داخل، در کوران مبارزه و اعتراضات افراد قابل اعتماد از هر لحاظ را پیدا کرد و دست در دست هم به ایجاد هسته های شورائی و مقاومت کمونیستی زد. هر چند این بستگی به مجموعه ای از فاکتورها اعم از توانائی فرد و غیره و غیره ... دارد اما ممکن و شدنی است.
باور داشتن به انقلاب سوسیالیستی، الزاما بدین معنا نیست که هر خیزشی بطور قطع و یقین توسط پرولتاریا با یک برنامه کمونیستی به وقوع خواهد پیوست. این نگرش ضمن آنکه میتواند از روی خوش قلبی صورت گیرد، اما بسیار ساده لوحانه خواهد بود. محتمل است که جامعه دست خوش خیزشها و قیامهایی گردد، نظیر خیزش جاری یا حتی منجر به یک انقلاب سیاسی و جابجایی در صف بندی های طبقاتی و قدرت حاکمه گردد.
بطور اخص کمونیستها ( هر جا که از واژه کمونیزم صحبت میشود منظور نظر کمونیستهای راستین انقلابی و انترناسیونالیست است و نه احزاب و گروههایی نظیر؛ استالینیستها، مائوئیستها، تروتسکیستها، سوسیال دمکراتها و...) در چنین هنگامه ای است که کمونیستها باید بسیار حساب شده و با برنامه، در این خیزشها شرکت مؤثر داشته باشند.
در چنین شرایطی بدلیل بحران سیاسی رژیم و تضادهای درونی آن، عدم تثبیت اوضاع و تناسب قوای طبقاتی، آزادی های نیم بند و مقطعی ممکن است بوجود آید. منبابه نمونه آزادی های نیم بند و کوتاه مدت در آستانه قیام بهمن ۵۷ که منجر به سرنگونی رژیم سلطنت گردید. بنا بر این کمونیستها باید نهایت استفاده ممکن را از چنین شرایطی ببرند و با شرکت فعالانه و مستقل خود در این جوش خروشها واعتراضات، تلاش نمایند با اتخاذ شیوه ها و تاکتیک های درست، این جنبش ها را، غنا و عمق بخشیده، تناسب قوای طبقاتی را به نفع جنبش انقلابی تغییر دهند. امکان هژمونی سیاسی خویش را در عمل بیشتر کنند و در تداوم این جنب و جوشها هر چه بیشتر بکوشند.
قطعاً در چنین اوضاعی نیروهای ضد کمونیستی نیز وجود دارند که در جهت تامین منافع طبقاتی خویش و به شیوه ی خود با رژیم حاکم مبارزه میکنند.
وظیفه کمونیستها نه روانه شدن به دنبال این و آن و تبدیل شدن به سیاهی لشکر جنبش های دیگر است. در همان حال، نه بی تفاوت نسبت به مبارزه آنهاست، بلکه نفی، طرد و افشا کردن راه حلهای آنهاست. کمونیستها از هر روزنه ای که بتواند هر چه بیشتر افق انقلابی را برای درهم کوبیدن نظام سرمایه داری تسریع نماید بهره خواهند گرفت. اما تحت هیچ شرایطی مدد کار جبهه ضد انقلاب نخواهند شد. همانطور که در بالا اشاره شد، کمونیستها صریح و روشن بر ایجاد و تقویت یک قطب انقلابی و طبقاتی کمونیستی همواره پای خواهند فشرد.
جنبش- انقلابی خونین بهمن ۵۷ و رویدادهای پس از آن ثابت کرد که بدون رهبری سیاسی پرولتاریای آگاه و تمامی مزد بگیران، بر منافع طبقاتی خویش آن جنبش انقلابی به ناگزیر سرنوشت خونین و غم انگیزی جز تسلیم به این یا آن جناح بورژوازی ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: