۱۴۰۱ آبان ۲۳, دوشنبه

 



دروغ بافی، وارونه نمائی رسانه های مسلط حاکم امپریالیستی فارسی زبان پیرامون اوضاع دهشتبار جاری در ایران!

آنگونه که رسانه های مسلط طبقه حاکم و احزاب راست و چپ بورژوائی بمثابه پیاده نظام ستمگرانه کاپیتالیستی ادعا میکنند، مبنی بر اینکه: در کشور های خاورمیانه، علی الخصوص رسانه های فارسی زبان و بلندگوهای فراکسیونهای مرتجع امپریالیستی؛ ( رسانه های فارسی زبان نظیر، ایران اینترناسیونال، امریکا، رادیو فردا، بی بی سی و ...) مشکل و تضاد اصلی توده های استثمار شونده با رژیم های "استبدادی" حاکم است و مردم خواهان "دمکراسی" هستند".

آنان عامدانه این اصل ساده و تخطی ناپذیر جامعه طبقاتی را آگاهانه انکار میکنند که تضاد اساسی استثمار شوندگاه نه با نظام طبقاتی سرمایه داری سیاسی حاکم است که قدرت را در تمامی عرصه دست دارد. بلکه با فریبکاری و شالارتانیزم سیاسی ادعا میکنند که مردم با استبداد مذهبی و رو بنای سیاسی- فرهنگی حاکم مشکل دارند.
و اگر با دقت وقایع را مرور کنیم به عینه می بینم که مجریان و مدعوین سیاسی- اجتماعی این رسانه های منحط و مرتجع، مداوم ورد زبان شان در تعریف و تمجید از « سلطنت شاه و شاهزاده رضا پهلوی» و تبدیل شدن تریبون آنها به تبلیغ و ترویج عقب مانده ترین نوستالژی های بی مصرف، اصلاح طلبان معزول و دیگر جریانات مرتجع ناسیونالیستی، که دست انها را تحت پوشش " وحدت کلمه، اتحاد و شعار همه با هم" برای هرگونه تبلیغ مزخرفات باز میگذارند.
ژورنالیسم منحط، نوکر صفت و گوش به فرمان طبقات حاکم موجود هستند. کلیه بنگاه های رسانه های دولتی بلندگوهای پروپاگاندای طبقات حاکم سرمایه داری در سراسر جهان هستند.

چه آنها که با چکمه های خونین و دیکتاتوری عریان خویش بر جامعه حکم میرانند و چه آنان که با سوسیال دمکراسی با پنبه سر میبرند. هیچکدام مدافع شرافت حرفه ای خبر رسانی واقعی در جهان نیستند. آنها تماماً در خدمت دروغ پردازی، وارونه نمائی و جعل حقایق هستند. آنها مبلغین، مروجین قلم بمزد فرهنگ طبقات حاکم هستند. و از اینرو ژورنالیسم منحط و اخته شده است، چرا که ژورنالیسم موجود نه در مسیر گسترش، رشد و اعتلای آگاهی بخش و تغییر بسمت رهائی انسان از وضعیت نکبتبار موجود، بلکه در خدمت توجیه وضعیت فلاکتبار موجود و تخدیر افکار جامعه قرار دارد.

کارل مارکس در باره پیدایش نظام سرمایه داری چنین نوشت؛ « خون و کثافت از فرق سر تا نوک پا، و از هر منفذش، جاری است.»
کار کودکان، برده داری و وجود محله های فقیرنشین، صاحبان سرمایه را قادر کرده که به سودهای بی سابقه دست یابند. اما در مقام مقایسه، زشتی اوایل صنعتی شدن با نسل کشی، جنگ و قحطی که امروز سرمایه داری به جهان تحمیل میکند هیچ به حساب میاید. مبارزه برای کمونیسم، بعنوان یک پیش شرط، در گرو درک عمیق و فراگیر از نحوه عملکرد امروز سرمایه داری ست.

نباید اجازه داد تا خون جوانان مبارز و آزادیخواه و تودههای استثمار شونده، مانند قیام ۵۷ ، وثیقه بقدرت رسیدن موج سواران مرتجع شود.
ایران یک کشور سرمایه داری است ، تضاد اساسی جامعه ، تضاد کار و سرمایه ، و جنگ مشخص طبقاتی جامعه، جنگ میان کارگران با طبقه بورژوازی است. بنا براین تنها انقلاب اجتماعی که به تغییر اساسی مناسبات و محو استثمار به نفع طبقه کارگر و کلیه توده های استثمار شده می انجامد انقلاب سوسیالیستی است. سرمایه داری یک سیستم جهانی است ، ستم و تجاوز اقتصادی سیاسی و اجتماعی خود را بر کلیۀ توده های استثمار شونده و بر همۀ پرولتاریای جهان اعمال میکند. انقلاب جهانی سوسیالیستی تنها راه ممکن برای نابودی ستم و استثمار سرمایه داری است.

از آنجائیکه کارگران تنها طبقه با رسالت آینده هستند، فقط حکومت مستقیم آنان به آزادی واقعی اجتماعات بشری می انجامد. دیکتاتوری پرولتاریا شکل حکومتی پس از انقلاب سوسیالیستی برای ساختمان سوسیالیسم و برای گذار به کمونیسم است. دیکتاتوری پرولتاریا تنها شکل حکومت اکثریت توده های استثمار شده و دخالت مستقیم آنان در سرنوشت خویش میباشد.

پیش بسوی آینده!


هیچ نظری موجود نیست: