۱۴۰۱ مهر ۷, پنجشنبه

 



شعار زن، زندگی، آزادی، یک شعار گمراه کننده و پرده ساتر کشیدن بر تضادهای طبقاتی و اسثتمار موجود است!!!


تاريخ کليه جامعه‌هايى که تا کنون وجود داشته تاريخ مبارزه طبقاتى است!

طبقات حاکم در ایران و هر کجای این دنیای وارونه با هر پسوند و پیشوندی که داشته باشند، در وهله نخست، دولت سرمایه داری و نماینده طبقات بورژوا و استثمارگر هستند. شعار فوق از جنس همان شعارهای " انقلاب رنگی" است که در پی فروپاشی بلوک شرق یکی پس از دیگری در جلوی صحنه سیاسی جوامع قرار گرفت تا توسط امپریالیسم غرب در تقابل با امپریالیسم شرق، میخ آخر را بر تابوت سوسیالیسم دولتی یا همان سرمایه داری دولتی در شرق بکوبند.

 

هنگامیکه در باره " زندگی" صحبت میکنیم، آیا زندگی و موقعیت اجتماعی یک زن کارگر یا مرد با یک بورژوا برابر است؟

کارگری که در هر کارخانه، کارگاه و مراکز تولید، ارزش اضافه، انباشت سرمایه تولید میکند و در حال جنگ و گریز علیه بربریت سرمایه داریست، فرزندش در دانشگاه و یا هر جای دیگر آموزشی و غیره، درگیر همان نبردی یست که در هر کارخانه، کارگاه مراکز تولید سود و سرمایه در جریان است. از اینرو تفکیک کردن جنیست در جامعه و تفاوت قائل شدن بین دانشجو و کارگر حذف آگاهانه واقیعت است. زنان و مردان کارگر، اعم از دانشجو و کارگر؛ موجوداتی فرا طبقاتی- اجتماعی نیستند تا آنها را از یکدیگر متمایز کرد.  

یکی از دشواری های ویرانگر جامعه ما که مدتهاست بدان دچار است. معضل ساده انگاری، ساده سازی موضوعات مهم اجتماعی است. بازتاب ویران کننده این نوع نگرش همین امروز در برابر دیدگان ما در حال رژه رفتن هستند. ساده سازی به معنی عدم درک و شناخت پدیده های پیچیده اجتماعی و بغرنجی ها و روابط و تاثیرات متقابل درون پدیده ها که در مرحله معینی به رشد ایده های سطحی و اندیشه گرایش براست در جامعه کمک میکند. از همین رو افکار ارتجاعی و دست راستی با انکار حقایق علمی، با طرح راه حل های ساده انگارانه برای حل معضلات پیچیده اجتماعی اقدام به عوام فریبی (دماگوژی) میکند. همانگونه که احزاب "پوپولیست" و ساده لوحان در حال انجام آنند.

تضاد اساسی در جامعه، تضاد و مبارزه طبقاتی است و نه تضاد بین جنسیت ها. هزاران سال است که اقلیتی از مردان و زنان برای تصاحب و غارت حاصل کار اکثریت عظیمی از زنان و مردان کارگر با هم متحد هستند. مبارزه طبقاتی بین استثمار کنندگان و استثمار شوندگان صرفنظر از نوع جنسیت شان، نیروی محرک دگرگونی های مهم تاریخ بوده است. ستم بر زنان تنها در متن و بافت روابط گسترده تر استثمار طبقاتی قابل فهم است.

 

تاريخ کليه جامعه‌هايى که تا کنون وجود داشته تاريخ مبارزه طبقاتى است!

مرد آزاد و بنده، پاتريسين و پلبين، مالک و سرف، استادکار و شاگرد – خلاصه ستمگر و ستمکش با يکديگر در تضاد دائمى بوده و به مبارزه اى بلاانقطاع، گاه نهان و گاه آشکار، مبارزه‌اى که هر بار يا به تحول انقلابى سازمان سراسر جامعه و يا به فناى مشترک طبقات متخاصم ختم ميگرديد، دست زده‌اند.

در نخستين ادوار تاريخ، تقريبا در همه جا ما شاهد تقسيم کامل جامعه به صنوف مختلف يا درجه‌بندى گوناگونى از مقامات گوناگون اجتماعى هستيم. در رم قديم ما به پاتريسينها، شواليه‌ها، پلبين‌ها، بردگان و در قرون وسطى، به اربابان فئودال، واسالها، استادکاران، شاگردان و سِرف‌ها برخورد ميکنيم و در ضمن تقريبا در همه اين طبقات نيز درجه‌بندى خاصى وجود دارد.

جامعه نوين بورژوازى، که از درون جامعه زوال يافته فئودال بيرون آمده، تضاد طبقاتى را از ميان نبرده است، بلکه تنها طبقات نوين، شرايط نوين جور و ستم و اشکال نوين مبارزه را جانشين اشکال و شرايط کهن ساخته است.

 

پیرامون وجود طبقات و مبارزه طبقاتی، در جامعه قبل از مارکس هم نظریاتی وجود داشته است. مارکس در باره کشف خود در باره طبقات اجتماع در نامه ای به ویده مایر چنین می نویسد: و اما آنچه که به من مربوط است، این خدمت از آن من نیست که طبقات را در جامعه معاصر یا مبارزه طبقاتی بین آنها را کشف کرده باشم. مسئله جدید در نظریات من اثبات نکات زیرین است:

- طبقات موجود، تنها با مراحل معین تکامل تولید مربوط میشوند،- مبارزه طبقاتی بناچار به دیکتاتوری پرولتاریا می انجامد، - این دیکتاتوری خود انتقال به امحاء همه طبقات و ایجاد جامعۀ بدون طبقات است.

نظریه مارکسیسم، وجود طبقات در جوامع انسانی و تضاد آنتاگونیستی طبقات در تقابل با نظریات بورژوائی است که جامعه را مرکب از آحاد و افراد همگون میداند، یا انها را به اقشار متعددی که فقط از جهت شغل و حرفه با هم متفاوتند تقسیم میکند.

 

مبارزه طبقاتی ادامه دارد! تا مادام که استثمار، تولید ارزش اضافی، انباشت سرمایه وجود دارد! جنگ طبقاتی هم در اشکال متنوع ادامه خواهد داشت. این قانون جامعه منقسم به طبقات و دیالکتیک تاریخ است.

ما کارگران، گرسنگان و تهیدستان، جوانان بیکار و بی آینده، بازنشستگان، و تمامی مزدبگیران و استثمار شوندگان با بانگی رسا و با عظمی مصمم، بزودی شما و سیستم کهنه و استثمارگرانه تان را بر سرتان آور خواهیم کرد و آنرا برای همیشه به گورستان تاریخ خواهیم سپرد. این اولیه ترین بند از مانیفست استثمارشوندگان علیه این سیستم بشر ستیزانه و نکبتبار موجود است.

تنها طبقه کارگر انقلابی است، چرا که او تنها طبقه انقلابی در تاریخ است که گورکن بورژوازی و بر کندن مناسبات استثمارگرانه، امحاء مالکیت خصوصی و از بین بردن کارمزدی و غیر مزدی سرمایه داری میباشد.

 

 

 


هیچ نظری موجود نیست: