۱۴۰۱ آبان ۲۳, دوشنبه

 



تجربه خونین بهمن ۵۷ نشان داد که مبارزه "همه با هم" الزاماً دارای یک هدف مشترک نیست!
میگویند: نه بخند نه اشک بریز نه محکوم کن بلکه مسائل را دریاب!

علی رغم حضور گسترده کارگران در جنبش سال ۵۷ طبقه کارگر فاقد یک افق کمونیستی و سازمان انقلابی بود. در سال ۱۳۵۷، تظاهرات ، اعتراضات و اعتصابات با ورود طبقۀ کارگر به صحنۀ مبارزات ، زنگ خطر را برای بورژوازی بصدا در آورد. از یک سو سرکوب گسترده نه تنها چاره ساز نبود بلکه موجب رادیکال شدن اعتراضات می شد و از سوی دیگر جامعه چنان دستخوش بحران شده بود که طبقه حاکم دیگر قادر به هدایت و تداوم سرمایه داری سلطنتی نبود ، لذا بورژوازی می بایست آلترناتیو خودش را برای تداوم و بقاء نظام سرمایه داری ارائه میداد. جمهوری اسلامی اگر چه یک آلترناتیو نامناسب ولی تنها آلترناتیو ممکن بورژوازی جهانی در آندوره بود.
در چنین شرایطی است که خمینی توسط گرایشات راست و چپ دستگاه سیاسی سرمایه به وسط صحنه آورده می شود و روحانیت به ناگاه ضد امپریالیست می شود.
جناح چپ دستگاه سیاسی سرمایه در تثبیت رهبری روحانیت به رهبری خمینی و صد البته ضد امپریالیست قلمداد کردن وی نقش فعالی ایفا کرد.
یکبار دیگر ، حوادث سال۵۷ ایران تجلی کنندۀ این[واقعیت] است که تنها انقلاب در دستور کار روز ، در کشورهای پیرامون، همچنین در سایر نقاط جهان، انقلاب پرولتری است. در مخالفت با افسانه ای که اغلب توسط کسانی که سهم عمده ای در حفظ آن دارند، حوادث در ایران قاطعانه ثابت کرده است که نه تنها پرولتاریا در کشورهای پیرامون وجود دارد ، بلکه به همان اندازه همانند پرولتاریای کشور های پیشرفته قادر به بسیج خود در راه مبارزه بمثابه یک طبقه حضور مادی دارد. احیای مجدد مبارزات کارگری در کشورهای مختلف ، در امریکای لاتین ، تونس ، مصر ، و غیره ، اعتصاب کارگران ایران بزرگترین عنصر سیاسی بود که منجر به سرنگونی رژیم شاه شد.
تنها طبقه کارگر انقلابیست!
طبقه کاگر با بقدرت رسیدن خود، نابودی نظام سرمایه داری، انحلال طبقاتی خود و تمام طبقات دیگر را به همراه خواهد آورد. وقتی پرولتاریا پیروز گردد بهیچوجه طرف مطلق جامعه نخواهد بود، زیرا او فقط با الغاء خود است که به پیروزی می رسد. طبقه انقلابی باید منافع خود را بمثابه منافع کل اعضای جامعه معرفی نماید و ایده های خود را عمومیت بخشد. او از نخستین لحظه نه فقط بمثابه یک طبقه بلکه بعنوان نماینده کل جامعه وارد میدان مبارزه طبقاتی علیه مناسبات حاکم می گردد.
پیش بسوی آینده!

هیچ نظری موجود نیست: