۱۳۹۶ آبان ۱۷, چهارشنبه





اساسنامه جامعه بين‌المللى کارگران ( انترناسیونال اول)

آنچه که در زير ميآيد اساساً مطابق متن نهائى است که در کنگره ژنو در سال ١٨٦٦ به تصويب رسيد: 
با توجه به اينکه،
رهايى طبقه کارگر بايد بدست خود طبقه کارگر حاصل شود‌؛
مبارزه براى رهايى طبقه کارگر مبارزه براى امتيازات و حقوق انحصارى نبوده، بلکه مبارزه‌اى است براى حقوق و وظايف برابر و الغاء هر نوع سلطه طبقاتى‌؛
انقياد اقتصادى کارکنندگان به انحصارگران وسايل کار‌، يعنى منابع حيات‌، بنياد همه اَشکال بندگى‌، فقراجتماعى‌، انحطاط معنوى و وابستگى سياسى است‌؛
بنابراين رهايى اقتصادى طبقه کارگر آن هدف بزرگى است که هر جنبش سياسى همچون يک وسيله ميبايست تابع آن باشد؛
همه تلاش‌هاى تاکنونى معطوف به اين هدف بزرگ به علت کمبود همبستگى بين بخشهاى متعدد کارگران در هر کشور و فقدان رشته‌هاى اتحاد برادرانه بين طبقه کارگر کشورهاى مختلف به شکست انجاميده است‌؛
رهايى کار نه مسأله‌اى محلى يا ملى بلکه مسأله‌اى اجتماعى است که همه کشورهايى که در آنها جامعه مدرن بوجود آمده را در بر ميگيرد و حل آن در گروى همپايى عملى و نظرى همه کشورهاى پيشرفته است‌؛
بيدارى کنونى طبقه کارگر در صنعتى‌ترين کشورهاى اروپا‌، در عين آن که اميد نوينى برميانگيزد عليه تکرار اشتباهات گذشته موکداً هشدار ميدهد و همه جنبشهاى فى‌الحال پراکنده را به همبستگى فورى فرا ميخواند.
نظر به همه اين دلايل:
کنگره اول جامعه بين‌الملل کارگران اعلام ميدارد که اين جامعه بين‌المللى و تمام انجمنها و افراد وابسته به آن حقيقت‌، عدالت و راستى را به عنوان اساس رابطه‌شان با يکديگر و با همه انسانها‌، مستقل از رنگ‌، نژاد و مليت آنها برسميت ميشناسند.
اين کنگره اعلام ميدارد که هر کس وظيفه دارد حقوق انسانی  و شهروندى را نه فقط براى خود بلکه براى هر انسانى که وظيفه‌اش را انجام ميدهد بطلبد. هيچ حقى بدون وظيفه و هيچ وظيفه‌اى بدون حق نبايد باشد. و با اين روح است که کنگره اساسنامه جامعه بين‌المللى کارگران را بشرح زير تدوين کرده است:
١- اين جامعه از آنرو برپا شده است تا يک واسطه مرکزى ارتباط و همکارى بين انجمنهاى کارگرى در کشورهاى مختلف که حمايت‌، پيشبرد و رهايى کامل طبقه کارگر هدف مشترکشان است را تأمين نمايد.
٢- نام جامعه چنين خواهد بود: «جامعه بين‌المللى کارگران».
٣- شوراى عمومى از کارگران کشورهاى مختلف که در جامعه بين‌المللى نمايندگى ميشوند‌ ترکيب ميشود. اين شورا از ميان اعضاى خود مسئولين لازم براى پيشبرد امور از قبيل يک رئيس‌، يک خزانه‌دار‌، يک دبيرکل‌، دبيران ارتباطى با کشورهاى مختلف و غيره را انتخاب خواهد نمود. کنگره ساليانه مقر شوراى عمومى را تعيين ميکند‌، شمارى از اعضاى شورا را انتخاب مينمايد‌، که اين اعضاء حق دارند تعدادى به خود بيفزايند و زمان و مکان اجلاس کنگره بعدى را تعيين ميکند. نمايندگان بى هيچ دعوتنامه‌ خاص در زمان و مکان مقرر گرد ميآيند. شوراى عمومى‌، در صورت لزوم ميتواند مکان برگزارى کنگره را تغيير دهد اما حق به تعويق انداختن زمان اجلاس آن را ندارد.
٤- کنگره عمومى در اجلاسيه‌هاى سالانه‌اش يک گزارش علنى از اقدامات شوراى عمومى دريافت خواهد کرد. در شرايط اضطرارى ميتوان کنگره عمومى را پيش از موعد مقرر ساليانه فراخواند.
٥- شوراى عمومى به منظور اطلاع مستمر کارگران هر کشور از جنبشهاى طبقه‌شان در کشورهاى ديگر يک نهاد بين‌المللى با شرکت همه انجمنهاى وابسته تشکيل ميدهد. اين نهاد بررسى همزمان و همجهت اوضاع اجتماعى در کشورهاى مختلف را ممکن خواهد گردانيد. اين نهاد امکان بررسى مشترک مسائل مطروحه در هر کشور را توسط ديگران بوجود ميآورد. و آنگاه که اقدامات فورى عملى لازم ميآيد‌، فى‌المثل هنگام منازعات بين‌المللى‌، اين نهاد باعث خواهد شد که حرکت انجمنهاى وابسته همزمان و يکپارچه گردد. هر وقت که مناسبت اقتضا کند شوراى عمومى در ارائه پيشنهاد به انجمنهاى مختلف کشورى و محلى پيشقدم خواهد شد. براى تسهيل ارتباطات‌، شوراى عمومى گزارشهاى دوره‌اى منتشر خواهد نمود.
٦- از آنجا که موفقيت جنبش کارگران در هر کشور بدون نيروى اتحاد و همبستگى نميتواند تأمين گردد و از ديگر سو کارآيى شوراى عمومى بين‌الملل عميقاً به اين شرايط بستگى دارد که آيا با چند مرکزيت کشورى انجمنهاى کارگرى در رابطه باشد و يا با تعداد زيادى از انجمنهاى کوچک و پراکنده‌، لذا اعضاى جامعه بين‌المللى ميبايست تمام تلاشهايشان را جهت ادغام انجمنهاى کارگرى پراکنده کشور مربوطه‌شان در يک سازمان کشورى که توسط ارگانهاى سراسرى مرکزى نمايندگى ميشود بکار بندند. به هر صورت ناگفته پيداست که بکار بستن اين ضابطه منوط به قوانين خاص هر کشور خواهد بود‌، و نيز اين که مستقل از موانع قانونى‌، هيچ انجمن محلى مستقلى نبايد از ارتباط مستقيم با شوراى عمومى محروم گردد.
٧- شاخه‌ها و شعبات مختلف بين‌الملل‌، در محل فعاليتشان‌، و در آن قلمروهايى که نفوذشان اجازه ميدهد نه فقط در همه امور معطوف به تحولات عموماً پيشرو زندگى اجتماعى بلکه همچنين در ايجاد سازمانهاى مؤثر و ديگر نهادهاى سودمند براى طبقه کارگر پيشقدم خواهند بود. شوراى عمومى آنها را به هر شکل ممکن در اين راه ترغيب خواهد کرد.
٨- هر عضو جامعه بين‌المللى‌، در صورت انتقال محل اقامتش از يک کشور به کشور ديگر از پشتيبانى برادرانه جامعه کارگران برخوردار خواهد شد.
٩- هر کس که اصول جامعه بين‌المللى کارگران را بپذيرد و از آنها دفاع نمايد واجد شرايط عضويت در آن است. هر شاخه‌اى مسئول درستکارى اعضايى است که بخود ميپذيرد.
١٠- هر شعبه يا شاخه حق دارد تا دبير مربوط خود را برگزيند.
١١- آن انجمنهاى کارگران که به جامعه بين‌المللى ميپيوندند ضمن آنکه با يک پيوند مستمر همکارى برادرانه متحد ميشوند‌‌، روابط سازمانى موجودشان را دست‌نخورده حفظ خواهند کرد.
١٢- نکاتى که در اين اساسنامه گنجانيده نشده‌اند موضوع مقررات خاص خواهند بود که در هر کنگره قابل تغيير هستند.
جامعه بين‌المللى کارگران
(( تأسيس، تشکيلات، فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و رشد آن  ويلهلم آيشهف – ١٨٦٩ اين جزوه با کمک فعال کارل مارکس نوشته شده است. ))

هیچ نظری موجود نیست: