۱۴۰۱ شهریور ۳۰, چهارشنبه

 


شالوده رهائی زنان!


آزادی زنان معیار سنجش آزادی جامعه است. تحقیر زن یکی از ویژگی های اساسی تمدن کنونی است. هیچ کس به اندازه خود مرد از اسارت زن مجازات نمیشود. (کارل مارکس)

تحقیر، توهین، فرودستی بخشی از زندگی روزانۀ زنان پرولتر است که سیستم بشر ستیزانه کاپیتالیستی بطور سیستماتیک به انحاء مختلف به زنان و به ویژه زنان پرولتر تحمیل میکند. استثمار، کار در محیط خانه، تبعیض و خشونت جنسی، اینها واقعیت روزانه میلیون ها نفر از زنان پرولتاریا در سراسر جهان است. ستم بر زنان ریشه در تقسیم جامعه به طبقات استثمارگر و استثمار شونده دارد. این به روشنی نمونه بارزی است از مناسبات ظالمانه ای که طبقه کارگر را در کل تضعیف و به حاشیه میراند. زنان بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند، و اکثریت کار جامعه توسط آنها انجام میگیرد. امروزه، مثل همیشه بار تولید مثل ( پرورش کودکان، کار در محیط خانه) در درجه اول بر دوش آنهاست. رفتار تبعیض آمیز حتی در شرایط استثمار هم به زنان تحمیل میگردد.

ریشه ستم بر زنان نه در خصوصیات ستمگرانۀ مردان بلکه در نظام طبقاتی و روابط تولیدی سرمایه داری است. تنها با از میان رفتن زمینه های مادی این ستم یعنی روابط تولیدی سرمایه داری و بردگی مزدی است که زمینه های سلطۀ اقتصادی این چنین ستمی نیزاز بین می رود. زنان کارگر بازو در بازو با مردان کارگر همچون تنی واحد، همچون یک طبقه باید با نبرد های طبقاتیشان، نه تنها خودشان را بلکه به زندگی طفیلی زنان طبقۀ بورژوا نیز خاتمه دهند و یک زندگی شایستۀ انسانی برای بشریت بوجود بیاورند.

بورژوازى يکصدا بانگ ميزند: آخر شما کمونيستها ميخواهيد اشتراک زن را عملى کنيد.

بورژوا زن خود را تنها يک افزار توليد ميشمرد. وى ميشنود که افزارهاى توليد بايد مورد بهره بردارى همگانى قرار گيرند لذا بديهى است که نميتواند طور ديگرى فکر کند جز اينکه همان سرنوشت شامل زنان نيز خواهد شد. وى حتى نميتواند حدس بزند که اتفاقا صحبت بر سر آن است که اين وضع زنان، يعنى صرفا ابزار توليد بودن آنان، بايد مرتفع گردد. وانگهى چيزى مضحک‌تر از وحشت اخلاقى عاليجنابانه بورژواهاى ما از اين اشتراک رسمى زنان، که به کمونيستها نسبت ميدهند، نيست. لازم نيست کمونيستها اشتراک زن را عملى کنند، اين اشتراک تقريبا هميشه وجود داشته است. بورژواهاى ما، به اين که زنان و دختران کارگران خود را تحت اختيار دارند، اکتفا نميورزند و علاوه بر فحشاء رسمى لذت مخصوصى ميبرند وقتيکه زنان يکديگر را از راه بدر کنند. زناشويى بورژوازى در واقع همان اشتراک زنان است. حداکثر ايرادى که ممکن بود به کمونيستها وارد آوردند اين است که ميخواهند اشتراک رياکارانه و پنهانى زنان را رسمى و آشکار کنند. ولى بديهى است که با نابود شدن مناسبات کنونى توليد، آن اشتراک زنان که از اين مناسبات ناشى شده، يعنى فحشاء رسمى و غير رسمى، نيز از ميان خواهد رفت. ( مانیفست حزب کمونیست، مارکس – انگلس )

رهائی زنان تنها در یک جامعه کمونیستی امکان پذیر است،

گروهها و گرایشات متفاوت بورژوائی بخصوص چپ و راست سرمایه تحت عناوین مختلف تلاش دارند تا بر موج اعتراضات اجتماعی زنان علیه وضعیت موجود سوار شوند و آنرا به سیاهی لشکر اهداف و امیال سیاسی- اقتصادی خود تبدیل کنند. بدلیل گستردگی مبارزات زنان در جامعه، گروهها و گرایشات نامبرده درتلاشند تا مبارزات جاری را از محتوای طبقاتی خود تهی کرده و تبدیل به یک حرکت تشریفاتی که صرفاً مبارزه بر علیه پوشش و آزادی بورژوائی میباشد، آنرا به یک ابزار دمکراتیک در خدمت نهادهای متفاوت دولت سرمایه در تقابل با مبارزۀ طبقاتی قرار گیرد. تا این مبارزات را نظیر روز جهانی زن، که در نهاد های سرمایه ادغام شده است، در سال ۱۹۷۷ لانۀ دزدان یعنی سازمان ملل متحد، روز جهانی زن را به رسمیت شناخت و طی قطعنامه ای از کشورهای عضو خواست که این روز را به جشن "حقوق زنان و صلح جهانی" اختصاص دهند.

تنها افق پیش روی طبقۀ کارگر مبارزۀ طبقاتی است و رهائی واقعی زنان تنها در جامعۀ بدون طبقۀ کمونیستی امکان پذیر است

 


هیچ نظری موجود نیست: