۱۴۰۰ آذر ۸, دوشنبه

 



در برابر اپوزیسیون قلابی و جناح های مختلف چپ و راست بورژوائی- ضد انقلابی، تنها گزینه ممکن: تداوم مبارزه طبقاتی پرولتاریاست. زنده باد مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داری                       

چپ بی بصیرت از فرط گیج سری یا درویش مسلکی را پیشه خویش میسازد و به توجیه این جهان وارونه به هرزه درائی، تحریف و دروغ روی می آورد. و در زیر عبای آخوند های استثمارگر و هار اسلامی سرمایه، شعر و غزل و رجز خوانی می سرآید. و در مقابل شیطان بزرگ و استکبار جهانی، با پهلوان پنبه های، اسلامی نظیر قاسم سلیمانی معدوم، وصلت می گزیند و به مریدان " محور مقاومت علیه استکبار" می پیوندد. 

یا اینکه از فرط د موکراسی خواهی به لجنزار شووینیزم و به تفاله سلطنت خواهی تبدیل میشود و در مدح و ثنای مورثی بودن تاج و تخت به مشاطه گری می پردازد. آنگاه نام این عمل شنیع را هم میگذارد، مدرنیزم، مدنیت و تکثُر گرائی! و در دفاع از خاک، میهن و ابا اجدادش هذیان گویی پیشه ی خود میسازد!


 با عمیقتر شدن بحران نظام سرمایه داری و به تبعه آن تشدید بحران سیاسی- اقتصادی در ایران، محافل و مراجع رنگارنگ امپریالیستی وسیعاً دست بکار شده اند تا مبادا اوضاع از دستشان خارج شود.

بله دست بکار شده اند تا دوباره توهم پراکنی کنند که این سیستم فاسد و بشر ستیز انه مدافع "حقوق بشر" است. این مجامع و سازمانها نه در دفاع از استثمارشوندگان، بلکه در دفاع از یک بخش دیگر استثمار کنندگان حکومتی، هر چند گاهی در خارج کشور تحت عناوین گوناگون، یک کارناوال مسخره را راه انداخته، صحنه گردانی و هدایت میکنند.

در این میان احزاب چپ و راست سرمایه بنابر وظایف ارتجاعی شان نقش مهمی در این بالماسکه های مشمئز کننده " اعتراضی " عهده دارند. آنان آگاهانه برای توهم پراکنی نسبت به نهاد ها، مراجع سرمایه داری این شائبه را همواره ایجاد کرده اند، که میتوان از طریق همین نهادها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی امپریالیستی به مطالبات اجتماعی دست پیدا کرد. برای همین هم سنتاً محل تجمعات اعتراضی در مقابل همین نهادها، پارلمانها و مراجع امپریالیستی برگزار میشود که سمبل دولتی هر کشوری تلقی میگردد.

جریانات سیاسی ضد انقلابی که با نمادهای رهبران منفورشان با هر گرایشی که دارند، توسط همین سازمانها در خارج کشور به روی صحنه سیاسی میروند. تا معترضین جان به لب رسیده از چهل سال حکومت توحش سرمایه داری اسلامی را بفریبند. آنان را با هزار خدعه و نیرنگ متقاعد سازند که میشود با حفظ ساختار موجود ستمگری و استثمار، وضعیت را تغییر داد. در خط مقدم این ریاکاری سازمان مجاهدین و احزاب چند گانه " حزب کمونیست کارگری " قرار دارد که بطور مرتب در کاریدورهای پارلمانها و نهادهای امپریالیستی در حال التماس و چانه زنی با مقامات مذکور هستند.

 یکی دیگر از همین اپوزیسیون ارتجاعی « سازمان موسوم به فدائیان خلق اکثریت » میباشد، این لاشه متعفن، رذالت پیشه گی را به حدی رسانده است که با پلیس فاشیست همین دولتهای امپریالیستی در لو دادن فعالین سیاسی همکاری میکند. یکی دیگر از احزاب چپ سرمایه، " "حزب کمونیست کارگری" که خود را رهبر همه ی خیزشهای عالم میداند. که از همراهان و گرداندگان همین کارناوال های ضدانقلابی بشمار میرود. این حزب همواره با عناصر معینی از هوداران شناخته شده که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمیکند، در زیر بیرق منحوس شیر و خورشید، متعلق به سلطنت طلبان و عظمت طلبان آریائی در صف اول این نمایشات مسخره در مقابل پارلمانهای امپریالیستی حضوری دائمی دارد.

 کارگران، مردم آزادیخواه، همانطوریکه خود به تجربه دریافته اید، جنگ جناح های حکومتی و تخاصمات جناح های بورژوازی با دیگر رقبای مرتجع خود در خارج از مرزها، هیچ ربطی به منافع طبقاتی ما ندارد. این جنگ گرگ های درنده ای است که دیگر پشت بهم نمی خوابند. آنان میخواهند از نیرو و قدرت مردم برای رسیدن به امیال کثیف شان استفاده کنند. طبقه کارگر در جنگ ضد انقلابی جناح های مختلف بورژوازی حکومتی و غیرآن، هیچ منفعت طبقاتی ندارد. جنگ جناح های مختلف و حکومتی را به حال خود رها کنیم. طبقه ما در جدال بین تمامی بلوکات سرمایه داری هیچ منفعت ملی و طبقاتی ندارد. طبقه کارگر انقلابی باید متشکل و سامانیافته کمونیستی- انترناسیونالیستی خود، جنگ طبقه علیه طبقه را سازماندهی کند.

 



وظیفه همیشگی احزاب انقلابی این است که در تمام جنبه های مبارزه طبقاتی در جهت روشن کردن برنامه کمونیستی که در دوره ما تنها به معنای آرمان سوسیالیزم است شرکت ورزند. بنابراین کمونیستهای واقعی میدانند که با هر تاکتیک یا تدبیری نمیشود توده های کارگر را به حرکت درآورد. اگر چه مطمئن ترین نشان ارتقاء آگاهی طبقاتی طبقه کارگر رشد صفوف کمونیستی آن میباشد. ولی این رشد نباید به قیمت عدول از شفافیت برنامه کمونیستی بی انجامد.

 


هیچ نظری موجود نیست: