۱۴۰۰ آذر ۸, دوشنبه

 




شبح کمونیزم بر فراز جهان وارونه سرمایه داری غرق در بحران، همچنان در جهت تغییر؛ در حال گشت و گذار است!


آیا بنا بر ادعای پوچ و ضدانقلابی تئوریسین های رنگارنگ دستگاه سیاسی سرمایه داری، پایان عمر مبارزه طبقاتی و کمونیسم فرا رسیده است؟
با فروپاشی سرمایه داری دولتی در بلوک شرق، منادیان سرمایه ، آکادمیسین های ریز و درشت دستگاه چپ سرمایه و ژورنالیست های سلطۀ حاکم پایان عمر مبارزه طبقاتی و کمونیسم را به اشکال مختلف برای مرعوب کردن طبقه ما تئوریزه کردند و به خورد جامعه دادند. آنان آگاهانه و عامدانه استالینیسم را مترادف با کمونیسم و با بسته بندی ها و الگوهای گوناگون تبلغ و ترویج میکنند. مبلغین سلطه حاکم سرمایه داری، در پی فرو ریزی دیوار با دادن وعده های دروغین دمکراسی، نشان دادن مدینه فاضله رفاه اقتصادی بازار آزاد و اعلام اینکه نظام سرمایه داری تنها آلترناتیو موجود است پرداختند.
ولی این رویای شیرین بورژوازی چند سالی بیشتر دوام نیاورد. آنانیکه در بلوک شرق بدنبال باران رحمت سرمایه بودند با خیل عظیم میلیونی گرسنگان و کارگران بیکاری روبرو شدند که بورژوازی را به مبارزه می طلبیدند. روند جاری و حقایق تاریخی این امر مسلم را به عین نشان داد که مبارزه طبقاتی و وجود طبقات بر پایه ستمگر، استثمارگر، ستمدیده و استثمار شونده جزء لایتجزای سیستم نکبتبار جامعه کنونی است. و در همان حال خود بروشنی خط بطلانی بود به آن همه تئوری بافی های جنجال برانگیز پوچ تئوریسین های رنگارنگ امپریالیستها در باره پایان تاریخ و از بین رفتن طبقات.
انکشاف مبارزه طبقاتی ابتدا در لهستان و متعاقب آن تحولات در روسیه و بطور کلی در بلوک شرق یکبار دیگر صحت نظرات کمونیست چپ را تائید کرد که نمیتوان به نیابت از طبقه کارگر حزب و دولت ساخت. "سوسیالیسم" در یک کشور بنا کرد. بنام "کمونیسم" شوراهای کارگری را تعطیل کرد و دهان ها را بست، رهبران انقلابی را به زور وادار به اعترافات اجباری و محاکمات فرمایشی کرد و سرانجام آنان را به جوخه های مرگ سپرد.
بنام صدور "انقلاب و سوسیالیسم" خاک کشورهای دیگر را به توبره کشید.
در جنگهای امپریالیستی شرکت کرد. آیا کمونیسم که عبارتست از: علم شرایط رهائی پرولتاریا چه قرابتی میتواند با ضد انقلاب استالینیستی داشته باشد. که امپریالیستها بطور شبانه روزی توسط دستگاه های تبلیغاتی عریض و طویلشان، که هزینه آن ازغارت دسترنج و استثمار سود های نجومی کارگران تامین میشود، وقیحانه مترادف با کمونیسم تبلیغ و ترویج میشود.؟
مترادف دانستن کمونیسم؛ «مارکس و مارکسیزم» با کشورهایی نظیر بلوک شرق سابق، چین، کره شمالی، کوبا و غیره ... و با "مارکسیسم"، یک حربه زنگ زده فوق ارتجاعی، جنگ سردی و پروپاگاندای دول امپریالیستی علیه « کمونسم علمی- انقلابی مارکس» است. حال که جهان چند قطبی شده است، نگاه کنید به مدینه فاضله بربریت سرمایه داری که امپریالیستها بعد از فروپاشی دیوار وعده آنرا میدادند. جنگ، اشغال نظامی، گسترش جنگهای قومی ، نژادی..، تشدید استثمار، تروریسم دولتی، نژاد پرستی، فقر، فحشا، ایجاد گروهای تروریستی بنیادگرای اسلامی، نابودی محیط زیست اینها بخشی از یک فاجعه هولناک است که در حال تکوین شدند است. این است ارمغان دمکراسی امپریالیستی برای بشریت دنیای پسا فروپاشی.
در شرایط کنونی؛ وظیفه همیشگی احزاب انقلابی- واقعی این است که در تمام جنبه های مبارزه طبقاتی در جهت روشن کردن برنامه کمونیستی که در دوره ما تنها به معنای ترویج و تبلیغ آرمان رهائی بخش کمونیسم است شرکت ورزند. بنابراین کمونیستهای واقعی میدانند که با هر تاکتیک یا تدبیری نمیشود توده های کارگر را به حرکت درآورد. اگر چه مطمئن ترین نشان ارتقاء آگاهی طبقاتی طبقه کارگر رشد صفوف کمونیستی آن است. ولی این رشد نباید به قیمت عدول از شفافیت برنامه کمونیستی بی انجامد.
تغییر و ایجاد جهانی دیگر امکانپذیر است! دنیائی عاری از هرگونه دولت، بدون روابط پول، فاقد طبقات، عاری از ستم و استثمار، بدون هرگونه مرز و ملیت، جامعه ای به گفته مارکس: که در آن تکامل آزادنه هر فرد شرط آزادانه همگان است! و از همین روست که رعشه مرگ بر تن امپریالیستها و تمامی طبقات استثمارگر افتاده است !!!

هیچ نظری موجود نیست: