از سرتا پای نظام بربریت سرمایه داری خون، کثافت و لجن می بارد. سرمایه
داری تنها به سود می اندیشد.
کل سیاره زمین و بشریت از دست سیستم سرمایه داری منحط، بیماراند و ویروس کرونا چیزی جز
آخرین تجلی نامیمون آن نیست.کل سیاره زمین و بشریت از دست سیستم سرمایه داری منحط، بیماراند و ویروس کرونا چیزی جز
سرمایه داری منشا تمامی بدبختی ها و مشقات نه تنها طبقه کارگر، بلکه کل بشرت است.
همه گیری ویروس کرونا در سراسر جهان تاکنون موجب مرگ هزاران نفر گردیده
و همچنان در حال گسترش و قربانیان دیگری را به کام مرگ میکشاند. در کلیه کشورها
توسط طبقات حاکم سرمایه حالت فوق العاده، " قرانطینه" اعلام نموده اند.
بیمارستانها مملو از بیمارانی هستند که بخشاً در وضعیت وخامت باری بسر میبرند.
کلیه بیمارستانها با کمبود شدید تجهیزات پزشکی روبرو هستند. در برخی از کشورها
نظیر ایتالیا، وضعیت جنگی اعلام شده است. و این همه در حالیست، که شواهد موجود نشان
میدهد در جائیکه برای اولین بار ویروس کرونا توسط پزشکان در چین کشف و فاش گردید،
طبقه حاکم سفاک چین بدلیل حقظ موقعیت سیاسی- اقتصادی و موقعیت ویژه ایکه در اقتصاد
جهان ایفا میکند، بلافاصله با ارعاب و تهدید به سرکوب پزشکان مربوطه پرداخت.
با گسترش و شیوع این بیماری همه گیر جامعه در برابر این پرسش کلیدی قرار گرفته است؛ آینده چه خواهد شد!
حتی اگر بحران ویروس کرونا؛ کشف و مرتفع شود، هیچ چیز در جامعه سرمایه داری منحط بهبود نخواهد یافت!
حتی اگر بحران موجود در اثر شیوع ویرس کرونا کنترل و مهار گردد، طبقه
کارگر در سراسر جهان با شرایط بمراتب بدتری روبرو خواهد شد. بحران فعلی که در سال
2008 تشدید یافت، سرمایه داری جهانی بدون ارائه هیچ راه حلی به حیات توحشبار خود
ادامه داد. سرمایه داری مترصد است تا از این بحران فعلی عبور نماید، تا اوضاع
بحالت عادی و داد - ستد سرمایه دارانه تجاری خود بازگردند. اما این طبقه کارگر است
که بمصداق آن ضرب والمثل معروف: مانند مرغ عزا و عروسی قربانی میشود. و بازهم این
طبقه کارگر است که باید تاوان بحران موجود را بپردازد. چرا که بمحض مهار این
بیماری همه گیر، دور جدیدی از ریاضیت کشی اقتصادی، تشدید استثمار، تعدیل نیرو،
بیکارسازی، کاهش هزینه های خدمات اجتماعی باز خواهد گشت. بدین خاطر است که طبقات
حاکم سرمایه در هر کشوری با فریب و لفاظی های "میهن پرستانه، یا تحت عنوان
امرالقرای مسلمین و..." با فرا خواندن ما به حفظ "منافع مشترک"،
جهت مبارزه با بیماری همه گیر موجود، اذعان عمومی جامعه را آماده میکنند تا فردا
خواستار فداکاری ما برای حفظ " منافع ملی" شویم. از اینرو بورژوازی با
اعلام کردن وضعیت فوق العاده در جامعه، غرامت تمامی مصائب موجود را متوجه طبقه
کارگر خواهد کرد. که در چنین شرایطی کل جامعه قربانی این وضعیت دهشد بار خواهند
بود.
از سرتا پای نظام بربریت سرمایه داری خون، کثافت و لجن می
بارد. سرمایه داری تنها به سود می اندیشد.
کل سیاره زمین و بشریت از دست سیستم سرمایه داری منحط،
بیماراند و ویروس کرونا چیزی جز آخرین تجلی زشت آن نیست.
سرمایه داری منشا تمامی بدبختی ها و مشقات نه تنها طبقه کارگر، بلکه کل بشرت است.
سرمایه داری منشا تمامی بدبختی ها و مشقات نه تنها طبقه کارگر، بلکه کل بشرت است.
ویروس کرونا تنها نشانه واپسین هشدار است. این سیاره و کل بشریت از یک
ویروس و بیماری به مراتب مخرب و جدی تری رنج می برد، بیماری ای که از خود سیستم
تولید ناشی می شود. روابط اجتماعی را با کالایی کردن، مسموم می سازد و برای تحقق
ماده حیاتی خویش، یعنی سود، هر چیزی که سر راهش قرار گیرد نابود می کند. اسم این
بیماری مهلک، سرمایه داری ست، که کل سیاره و بشریت از دست این سیستم منحط و
استثمارگرانه مریض اند. ویروس کرونا چیزی جز آخرین تجلی نامیمون آن نیست. همانند
سایر علائم هشدار دهند جهانی، نظیر ویرانی محیط زیست، حیات انسانی- اجتماعی، باید
بر علیه عوارض ناشی از این بیماری نفرت انگیز و گذشته اش قد برافراشت.
کمونیزم میتواند تنها علاج مختوم شر بشر ستیزانه سرمایه داری باشد
همانطوریکه سرمایه داری مانند اختاپوس مثل ناقل این ویروس عمل میکند، و
موجد سایر بلایای دیگری که بیماری سرمایه داری ایجاد کرده است، یا هنوز در حال
تولید است و یا حتی بدتر از آن در آینده نیز تولید خواهد کرد، درمانی وجود دارد.
روشن است که پروسه درمان فوری و قطعی نیست. اما این درمانی است که حداقل میتواند
شرایط را برای روبرو شدن با شرایط سهمناک، مانند وضعیت کنونی زیست محیطی، انسانی-
اجتماعی آماده کرد. چرا که سرمایه داری آنرا به جامعه ای که در آینده جایگزین آن
خواهد شد به ارث خواهد گذاشت، یعنی کمونیسم که درمان مختوم این شر خواهد بود.
این یک علاج سحرآسا و افسونگری نیست که گویا قرار است با دادن وعده های
ماورائی بشر با جادو جمبل آزاد خواهد شد و درب بهشت بر رویش گشوده خواهد شد. و نسل
بشر برای همیشه از شر این همه مصائب، رنج ها و تمامی بلایا آزاد خواهد شد. نه
ابداً این چنین نخواهد بود، چرا که همانطوریکه در بالا اشاره کردیم، پروسه علاج و
راه کمونیستی کاملاً متفاوت عمل می کند و از ریشه ها آغاز میکند؛ یعنی آزاد کردن
بشریت از بردگی مزدی برای سود. زمانیکه انسانها بطور آزادانه وارد مناسبات با
یکدیگر میشوند، دیگر تولید نه برای منافع افراد محدود و معینی، بلکه برای تأمین
نیازمندی های کل جامعه انجام خواهد شد، که این مهم مبنایی خواهد بود برای پاسخ به
مشکلات پیشاروی جامعه که همیت به سرنوشت انسانها در آن نقش محوری را ایفا خواهد
کرد. نابودی و از بین رفتن کار مزدی و غیر مزدی، نفی استثمار در تمامی اشکال آن،
معیشت، سلامت و درمان، بهزیستی انسان و محیط زیست در مرکز دغدغه های اصلی این
جامعه خواهد بود. تولیدات غیر ضروری حذف خواهد شد و بجای آن تولید تنها در جهت رفع
و پاسخگویی به حوایج اجتماع سازماندهی خواهد شد. از صدر تا ذیل جامعه بطور شورائی
اداره خواهد شد. انسانها در مراودات آزادنه شان بر سرنوشت خویش حاکم خواهند شد و
با اراده خویش اداره امور جامعه را رهبری، هدایت و سازماندهی خواهند کرد. آنها
منابع عظیم انسانی اقتصادی- سیاسی را در جهت بهینه سازی کل جامعه هزینه خواهند
کرد. هیچ راهی برای آزادی طبقه کارگر و در کل بشریت، یا عروج نظم اجتماعی جدید
نیست، مگر آنکه از درون خود مبارزه طبقاتی بیرون آید. پرولتاریا تحت هیچ شرایطی،
نباید از نقش تاریخی خود در مبارزه علیه وضعیت موجود صرف نظر کند. در همان حال
نباید از مأموریت طبقاتی خود را به دیگران محول و یا قدرت خود را به آنها منتقل
نماید. حتی به حزب سیاسی خویش.
کاپیتالیسم بخاطر سود؛ کل سیاره زمین و بشریت را مورد تهدید جدی قرار
داده است، درسیستم فرتوت موجود، هیچ راه حلی وجود ندارد. نه برای نجات کره زمین در
معرض نابودی، نه برای حفظ سلامت، بهداشت و حفظ محیط زیست بشریت، نه برای بیکاری و
... تنها مبارزه طبقاتی پرولتاریای جهانی و تمامی استثمار شوندگان میتواند راه را
برای جایگزینی یک آلترناتیو انقلابی باز کند.
تنها درمان وضعیت استثمارگرانه موجود، یک انقلاب اجتماعی است! انقلاب
کمونیستی یا بربریت سرمایه داری!
جامعه و جهانی، عاری از هرگونه دولت، بدون روابط پول، فاقد طبقات، عاری
از ستم و استثمار، بدون هرگونه مرز و ملیت، جامعه ای به گفته مارکس: که در آن
تکامل آزادنه هر فرد شرط آزادانه همگان خواهد بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر