۱۳۹۸ دی ۱۶, دوشنبه






امپریالیسم امریکا، ترامپ، جمهوری اسلامی سرمایه، همه سر و ته یک کرباس هستند.

قربانبان اصلی جنگ، تحریم و سیاست های توسعه طلبانه امپریالیستی، کارگران و تودههای تحت ستم هستند.
با به هلاکت رسیدن یکی از سر دسته های تروریسم دولتی، «پاسدار سلیمانی» معدوم، موجی از پروپاگاندای دولتی در جهت بسیج و به بیراهه کشاندن افکار عمومی توسط رژیم درمانده به راه افتاده است. مرتجعین حاکم سرمایه قصد دارند تا با ایجاد فضای ارعاب هر نوع اعتراض اجتماعی را در نطفه خفه کنند. و در همان حال فجایع چهاردهه اخیر را با مستمسک قرار دادن قتل یک جنایتکار توجیه و ماستمالی نمایند.
چرا باید تاوان ماجراجویی های طبقات حاکم ارتجاعی سرمایه را کارگران و توده های فرودست بپردازند؟ رژیمی که بطور سیستماتیک چوبه های دار و درفش اش به راه است، رژیمی که به بدیهی ترین مطالبات کارگران با گلوله، شکنجه و اعدام پاسخ میدهد، رژیمی که از صدر تا ذیل رهبرانش، دزد و اختلاس گر هستند. تحریم و جنگ برایش برکت است! و تامین معیشت، آزادی مردم ستمیدیده هیچ اهمیتی برای این رژیم ندارد. در چنیین شرایطی حکام ستمگر سرمایه در ایران با دستاویز قرار دادن اوضاع بحرانی، برای کنترل و تشدید سرکوب، وضعیت فوق العاده درجامعه اعلام خواهند کرد. تا از این طریق سیاست های تبهکارانه و فوق ارتجاعی خود را به پیش ببرند.

در مقابل اما دول غربی، ماندد امپریالیسم امریکا قصد دارد تا با تنبیه و فشار آنرا به آغلُ خویش بازگرداند. و از طریق اعمال فشار تحریم ، یا در صورت لزوم نظیر کشتن یکی از سر دسته های تروریسم دولتی پاسدار سلیمانی، یا بوسیله یک حمله نظامی برق آسا از نوع مدل لیبی آنها را وادار به عقب نشینی کنند و نوع دیگری از بسته بندی دمکراسی امپریالیستی با چاشنی خون و تعفن را این بار به مردم ستمدیده ایران هدیه کنند( همانطوریکه تاکنون مسئولین سیاست خارجی و نظامی امپریالیست ها در امریکا و اتحادیه اروپا گفت اند: ما قصد داریم تا از این طریق آنان را یعنی رژیم جمهوری اسلامی را دوباره به میز مذاکره و جامعه جهانی باز گردانیم. آنان بارها تاکید داشته اند که برای آنها راه مذاکره همیشه باز است.) 

گانگستر های امپریالیست حاکم بر "ملل متحد" ، شورای امنیت از سرمایه، و دیگر مجامع و سازمانهای مشابه، نیک میدانند که هیچ تفاوتی بین آنان با بورژوا امپریالیست های حاکم بر ایران وجود ندارد، همه آنها استثمارگر و دشمنان طبقاتی ما هستند.

چه تحریم، چه جنگ از سوی آنها در جهت تامین منافع طبقاتی خودشان است و جنگ آنها در هیچ کجای دنیا ربطی به منفعت طبقاتی پرولتاریا ندارد. تاوان هر نوع بحران، تحریم و جنگ امپریالیستی را میلیونها انسان استثمار شونده تحت انقیاد سرمایه، که هست و نیست شان توسط این سیستم ضد انسانی و جنایتکار به تاراج رفته است می پردازند. خسارات هر بحران و تحریمی را کارگرانی می پردازند که دسته دسته از سوی طبقات ارتجاعی و هار سرمایه داری، اخراج و بیکار میشوند و دستمزدهای ناچیزشان به تعویق می افتد یا اصلاً پرداخت نمیشود. تاوان تمامی مصائب موجود را کودکان فقیری خواهند پرداخت که توان خرید یک شیشه شیر را نخواهند داشت. مستمری بگیران، بازنشستگان، جوانان بی آینده بیکار، قربانیان و فرودستانی خواهند بود که حتی توان پرداخت کوچکترین هزینه یک درمان پزشکی را نخواهند داشت. هر نوع تحریم و جنگ برای تمامی استثمارشوندگان عواقب هولناکی بهمراه خواهد داشت. اما بورژوا امپریالیست های حاکم بر ایران در امنیت باقی خواهند ماند.

تنها پرولتاریا میتواند با کسب آگاهی طبقاتی و تاکید برهویت طبقاتی و انقلابی خویش اوضاع را دگرگون نماید.
در عصر سرمایه داری امپریالیستی، سیادت بلامنازع طبقه بورژوازی و انحطاط سیستم موجود، کمونیستها همواره مبدا تحلیل خود را از طبقات و مناسبات طبقاتی جاری، جنگ طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی و افق سرنگونی طبقات حاکم و نابودی سرمایه داری آغاز میکنند و بر آن تاکید دارند. نه به سبک و سیاق ژورنالیسم موجود به توضیح تقسیم بندی های کاذب و افشاگری جنگ جناح های حکومتی بپردازند. بلکه آنها بر کلیت مناسبات استثمارگرانه و ساختار شیوه تولیدی حاکم و ارائه بدیل انقلابی برای پیشگیری و ممانعت از ایجاد سر در گمی و توهم زدایی دست به ریشه ها میبرند و از آنجا آغاز میکنند.

هیچ نظری موجود نیست: