در حاشیه دور تازه ای از کشمکش های امپریالیستی میان
ایران و غرب
چرا باید تاوان ماجراجویی
های بورژوا گانگسترهای حاکم بر ایران را ما کارگران بپردازیم؟ رژیمی که در روز
روشن و در برابر دیده گان میلیونها انسان ستمدیده، اقدام به دزدی و اختلاس هزاران
میلیارد تومان میکند، تحریم و جنگ برایش برکت است، و تامین معیشت مردم ستمیدیده
هیچ اهمیتی برای این رژیم ندارد. در چنیین شرایطی حکام ایران با دستاویز قرار دادن
اوضاع بحرانی، برای کنترل و تشدید سرکوب، وضعیت فوق العاده درجامعه اعلام خواهند
کرد. تا از این طریق سیاست های تبهکارانه و فوق ارتجاعی خود را پیش برند. اما دول
غربی از جمله امپریالیسم امریکا قصد دارند تا از طریق اعمال فشار تحریم و احتمالاً
در صورت عدم موفقیت طرح تحریم، بوسیله یک حمله نظامی برق آسا از نوع مدل لیبی آنها
را وادار به عقب نشینی کنند و نوع دیگری از بسته بندی دمکراسی امپریالیستی با
چاشنی خون و تعفن را این بار به مردم ستمدیده ایران هدیه کنند.
همانطوریکه سیاست مداران سیاست خارجی اتحادیه اروپا وامریکا باره ها گفته اند: قصد دارند تا از این طریق آنان را یعنی رژیم جمهوری اسلامی را دوباره به میز مذاکره باز گردانیم. آنها تاکید داشته اند، که برای آنها راه مذاکره همیشه باز است. گانگستر های امپریالیست حاکم بر "ملل متحد" ، شورای امنیت از سرمایه، و دیگر مجامع و سازمانهای مشابه، نیک میدانند که هیچ تفاوتی بین آنان با بورژوا امپریالیست های حاکم بر ایران وجود ندارد، همه آنها استثمارگر و دشمنان طبقاتی ما هستند. چه تحریم، چه جنگ، حتی"صلح" از سوی آنها در جهت تامین منافع طبقاتی خودشان است و جنگ آنها در هیچ کجای دنیا ربطی به منفعت طبقاتی پرولتاریا ندارد. تاوان هر نوع بحران، تحریم و جنگ امپریالیستی را میلیونها انسان استثمار شونده تحت انقیاد سرمایه، که هست و نیست شان توسط این سیستم ضد انسانی و جنایتکار به تاراج رفته است را می پردازند. خسارات هر جنگ، بحران و تحریمی را کارگرانی می پردازند که دسته دسته از سوی طبقات ارتجاعی و هار سرمایه داری، اخراج و بیکار میشوند و دستمزدهای ناچیزشان به تعویق می افتد یا اصلاً پرداخت نمیشود. تاوان تمامی مصائب موجود را کودکان فقیری خواهند پرداخت که توان خرید یک شیشه شیر را نخواهند داشت. مستمری بگیران، بازنشستگان، جوانان بی آینده، بیکار، قربانیان و فرودستانی خواهند بود که حتی توان پرداخت کوچکترین هزینه یک درمان پزشکی را نخواهند داشت. جنگ، تحریم و بحران کاپیتالیستی، برای تمامی استثمارشوندگان عواقب هولناکی بهمراه خواهد داشت. اما جنگ افروزان امپریالیست و بورژوا امپریالیست های حاکم بر ایران در امنیت باقی خواهند ماند.
وقایع اخیر به ما نشان داده است که تحریم اقتصادی
پایان کار نیست
کشورهای
عراق و یوگسلاوی سابق گواه تاریخی این مدعا هستند. تراژدی کشور عراق در برابر
دیدگان همه جهانیان قرار دارد. در دورانی که عراق تحت حاکمیت رژیم ارتجاعی سرمایه
داری حزب بعث به رهبری صدام حسین قرار داشت، رقبای گانگستر و امپریالیست وی به
بهانه از بین بردن تسلیحات اتمی و بیولوژیکی، تحت عنوان دفاع از " حقوق
بشر" بمدت ١٠ سال مردم ستمدیده عراق را در محاصره اقتصادی قرار دادند. در اثر
این تحریم ها و محاصره اقتصادی صدها هزار تن از مردم اعم از کودکان، زنان و
کارگران جان باختند. این فاجعه ضد انسانی در حالی صورت میگرفت که حکام بورژوازی در
عراق تا چندی پیش یکی از متحدین وفادار امپریالیستها بودند. اما بنابر حکم منافع
طبقانی و کثیف سیستم سرمایه داری امپریالیستی که از قوانین مافیا پیروی میکند،
بسان باندهای مافیایی صدام حسین را بعنوان یک رقیب در بلوک امپریالیستی و مزاحم در
منطقه از سر راه خود برداشتند. متعاقب آن به عراق حمله نظامی صورت گرفت و در اثر
بمبارانهای وحشیانه کلیه زیر ساخت های جامعه عراق بکلی ویران شد به گونه ای که
سالها زمان خواهد برد تا جامعه عراق به یک وضعیت متعارف باز گردد.
تنها گزینه ممکن در برابر
ما؛ تداوم مبارزه طبقاتی، سازماندهی و تشکیلات انقلابی است!
نظام
سرمایه داری در اواخر قرن نوزدهم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شده است. این دوران
مصادف است با وقوع بحرانها، جنگها، چالش های عظیم اقتصادی و اجتماعی گسترده که با
ورود به این مرحله، انحطاط و زوال نظام سرمایه داری تسریع شد. خصلت نمای این
دوران، تمرکز عالی سرمایه و تسلط بی چون چرای انحصارات، نقش سرمایه مالی، اشکال
مختلف صدور سرمایه، تقسیم کار امپریالیستی سرمایه داری، باز تقسیم اقتصادی و ارضی
بین المللی، ایجاد حوزه های جدید انباشت سرمایه و استثمار وسیع نیروی کار ارزان
کشورها میباشد. به
بیان شفاف و دقیق تر کلمه این دوران مرحله تکامل سرمایه داری امپریالیستی محسوب
میشود. طبقه
کارگر ایران بمثابه جزئی از پرولتاریای بین المللی با مسلح شدن به آگاهی طبقاتی
انقلابی و رهائی بخش مارکسیسم، میتواند نقش تاریخی خود را در اوضاع جاری بدرستی
ایفا کند. برغم نبود یک حزب جهانی پرولتری انقلابی، ما نباید از پذیرفتن وظایف
بزرگ تاریخی، ترس و واهمه ای به خود راه بدهیم، هر چند ما در لحظه حاضر از نظر کمی
ضعیف هستیم. اما در دل حوادث تاریخی و در کوران حاد مبارزه طبقاتی آبدیده میشویم و
گام هایمان را محکم تر و استوارتر برای یک مبارزه متحد و بین المللی بر خواهیم
داشت. نابودی نظم کهن سرمایه داری غرق در بحران، در گرو متحد شدن یک طبقه کارگر
انترناسیونالیست برای برپائی جامعه ای کمونیستی میباشد. علیه نظام سرمایه داری و
تمامی دولتهای مرتجع حاکم بورژوائی، برای بر پا ساختن جنگ طبقه علیه طبقه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر