عملیات تروریستی داعش در مجلس وحوش رژیم
اسلامی سرمایه و گور خمینی سر دژخیم جمهوری اسلامی در تهران، نه ماهیت ارتجاعی
جمهوری اسلامی را عوض می کند و نه ماهیت پان اسلامیسم سنی- ارتجاعی داعش را. همان
طور که دشمنی میان جمهوری اسلامی نیز تخاصمی با مضمون ارتجاعی، بی ارتباط به منافع
توده های مردم و ضدیت میان دو نیروی فوق ارتجاعی با اهداف ارتجاعی سلطه طلبانه و
استثمارگرانه است. جنگ میان تروریست ها جنگ ما نیست، این تخاصمات، چه نظامی و چه
سیاسی، هیچ ربطی به منافع طبقه ما ندارد این جنگها را به حال خود رها کنیم.
"هر کس که واقعاً
کار انقلابی خود را در پیوستگی با مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا انجام میدهد، نیک میداند،
مشاهده و احساس میکند که چه انبوهی از خواستههای مستقیم و بلاواسطۀ پرولتاریا (و
بخشهایی از مردم که قادر به پشتیبانی از پرولتاریا هستند) ارضاء نشده باقی ماندهاند.
او میداند که در نقاط فراوان، در نواحی وسیعی، کارگران عملا برای درگیری در
مبارزه بی تابی میکنند، لیکن شوق آنها به سبب کمبود نوشته جات توضیحی، کمبود
رهبران و فقدان نیرو و وسیله در سازمانهای انقلابی، به هدر میرود. و ما – اینطور به نظر
میرسد – در همان دور تسلسل لعنتی که بسان سرنوشتی شوم برای مدتی
طولانی بر انقلاب روسیه سنگینی کرده است، دور میزنیم. از یکسو شور و شوق انقلابی
تودهها که به اندازۀ کافی روشن و متشکل نشدهاند، به هدر میرود و از سوی دیگر،
گلولۀ «افراد نامرئی»ای که ایمان خود را به امکان مارش منظم و فعالیت همدوش با
تودهها از دست دادهاند، بی نتیجه میماند.
ولی رفقا، این وضع اسفناک را هنوز میتوان
بهبود بخشید! از دست دادن ایمان به یک آرمان واقعی تنها استثنائی نادر است نه یک
قاعده. تمایل به اعمال تروریستی حالتی گذرا است. سوسیال دمکراتها بایستی صفوف خود
را باز هم فشردهتر کنند و ما، سازمان رزمندۀ انقلابیون و قهرمانی تودهای پرولتاریای
روسیه را در یک مجموعۀ واحد ترکیب خواهیم نمود! "
« بخش های از مقاله ماجراجوئی انقلابی»
((ایسکرا شمارۀ ٢٣، اول اوت ١٩٠٢ و شمارۀ ٢٤،
اول سپتامبر ١٩٠٢ مجموعه آثار لنین، جلد ٦))
در دوران بحران و انحطاط
نظام سرمایه داری، بورژوازی تنها یک راه برای
حل تضادهای درونی اش در پیش رو دارد و آنهم چیزی نیست بجز گسترش جنگ های ارتجاعی و
ویرانگر علیه بشریت. طبقه کارگر ایران بمثابه جزئی از پرولتاریای بین المللی با مسلح شدن به آگاهی طبقاتی
انقلابی و رهائی بخش مارکسیسم، میتواند نقش تاریخی خود را در اوضاع جاری بدرستی
ایفا کند. برغم نبود یک حزب جهانی پرولتری انقلابی، ما نباید از پذیرفتن وظایف
بزرگ تاریخی، ترس و واهمه ای به خود راه بدهیم، هر چند ما در لحظه حاضر از نظر کمی
ضعیف هستیم. اما در دل حوادث تاریخی و در کوران حاد مبارزه
طبقاتی آبدیده میشویم و گام هایمان را محکم تر
و استوارتر برای یک مبارزه متحد و بین المللی بر خواهیم داشت.
نابودی نظم کهن
سرمایه داری غرق در بحران، در گرو متحد شدن یک طبقه کارگر انترناسیونالیست برای
برپائی جامعه ای کمونیستی میباشد. علیه نظام
سرمایه داری و تمامی دولتهای مرتجع حاکم بورژوائی، برای بر پا ساختن جنگ طبقه علیه
طبقه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر