۱۳۹۵ آذر ۱۹, جمعه


















سرمایه داری دولتی، استالینیسم،  با سوسیالیسم متراف نیست!

اکنون گرد و خاک و حجم تبلیغاتی سنگین ناشی از مرگ فیدل کاسترو تا حدودی فروکش کرده است. رسانه های سلطه ایدئولوژیکی حاکم و ژورنالیسم نوکرمآب و اخته اش برای تهیج و داغ کردن احساسات در این چند  روزه سنگ تمام گذاشتند. آنها با حجم سنگینی از پراکندن دروغ های موجود در زرادخانه های ژورنالیسم سفُله منتسب به بنگاههای امپریالیستی، تا توانستند در باره کاسترو مدیحه سرائی کردند، او و میراث بر جای مانده اش را " سوسیالیسم" و قهرمان ملی نامیدند.
در شهر میامی در امریکا، شهروندان کوبائی تبار بمحض شنیدن خبرمرگ فیدل کاسترو، با رقص و هلهله، شادی به خیابان ها آمدند، همزمان مبلغین و سخنگویان و مدافعین سرمایه و امپریالیسم با چاپلوسی و دریوزگی تمام، تلاش کرده تا ضمن بر شمردن سجایای کاسترو او را بانی " سوسیالیسم " در کوبا قلمداد کنند. چه آنها که در میامی به خیابان آمدند و چه دولت های کوچک و بزرگ امپریالیستی که به عزاداری پرداختند در یک امر اتفاق نظر و اشتراک دارند. آنهم بزک کردن یک دولت سرمایه داری از نوع دولتی آن بنام " سوسیالیسم " و تداوم جنگ سردی علیه کمونیزم انقلابی مارکس بود. اما در این راستا کم نبودند کسانی که با پخش اراجیف از بلندگوهای ایدئولوژیک رسانه های سلطه، گُل از گلشان شکُفت. مدافعین " سوسیالیسم " ( اردوگاهی) واقعاً موجود، که از سر وهن و استیصال بخاطر از دست رفتن قبله حاجاتشان تب کرده بودند، حال با کبرو غرور به ما خواهند گفت ببیند، ما راست می گفتیم: استالینیسم و سرمایه داری همان" سوسیالیسم " است.!  آنها عامدانه دروغ میگویند تا سوسیالیسم انقلابی مارکس را در کنار استالینیسم و گولاگ وسرکوب قرار داده و استالینیسم را مترداف با کمونیزم به جامعه حُقنه کنند.
در سال 1990 فیدل کاسترو رهبر مادم العمر و سابق کشور کوبا، هنگام سخرانی در جمع دانشجویان کوبایی گفت: «حتی اگر کسی به من بگوید 98 درصد از مردم "انقلاب" را باور ندارند، من بازهم به مبارزه ادامه می‌دادم.» نهفته سخن در این اظهارات پیدا ست، این چه انقلاب " سوسیالیستی " است که اراده  و خواست  یک فرد بر آن مسلط است و اراده  فردی خود را بر آن اعمال کرده است. خودکامگی و ارادگرائی مفرط  و تصمیم گیری از بالای سر جامعه، تحمیل و خواست اراده فردی بجای اراده و خواست جمعی استثمار شدگان در جامعه نشانه چیست؟.  این سخنان خود به روشنی گویاست و نیازی به تفسیر بیشتر نیست تا توضیحی پیرامون حاکمیت خودکامگی داده شود. حالا به ‌نظر می‌رسد تاریخ ناگزیر و تحولات اجتناب ‌ناپذیر نظام سیاسی کوبا را به سمت و سوی دیگری هدایت می‌کند، اراده جبری با ماهیتی که خارج از توان تصمیم‌سازی‌های فردی و حزبی است. آنچه را که فیدل از "سوسیالیسم" و طبقه درک میکرد، بدترین نوع و تفسیری بود از سوسیالیسم علمی مارکس که هیچ انطباقی هم با آن نداشته و ندارد و نمونه های عینی باقیمانده از بلوک شرق کوبا و کره شمالی هستند.

شمایی از وضعیت سیاسی- اقتصادی و اجتماعی جاری در کوبا


كوبا در شرايطي به 60 سالگي به اصطلاح انقلاب( تصرف قدرت از طریق مبارزه چریکی) خود رسيده است كه برآوردها نشان می‌دهد یازده میلیون جمعیت کوبا به یک میلیون مسکن تازه نیاز دارند. کاهش صادرات نسبت به واردات و بدهی‌های خارجی کوبا رکورد شکسته‌اند. فاصله درآمد طبقات اجتماعی، فقر و فحشا افزایش می‌یابد. از سوی دیگر اما تعداد دریافت‌کنندگان کمک‌های اجتماعی ۷۰ درصد کاهش یافته و تولید کشاورزی، به خاطر اعمال اقتصاد برنامه‌ریزی شده دولتی، دستخوش رکود شده است: همۀ زمین‌های کشاورزی به دولت تعلق دارند و تنها 10 درصد کشاورزان مستقل هستند. همچنين بازار کوبا همواره از خروج سرمایه‌ها و کاهش روند صنعتی شدن رنج می‌برد.
البته مهم‌ترین متغیری که تاریخ معاصر کوبا را به سمت فعلی هدایت کرد، بدون شک نقش ایالات متحده بود که در پرتو آن فیدل را به سمت رادیکالیزه کردن جامعه و سیاست کشور پیش راند، او را وابسته به اردوگاه روسیه ( سرمایه داری دولتی ) کرد و فیدل در تعارض مستقیم با عملیات‌های مختلف براندازانه "سوسیالیسم" را تنها جایگاه و مفر ممکن برای استمرار حکمرانی خود یافت. در کارنامه دولت و کاسترو همواره موفقیت‌های بزرگ در زمینه آموزش همگانی و محو بیسوادی و خدمات بهداشتی و درمانی زبانزد افکار عمومی جهان است. اما اکنون به نظر می‌رسد ادامه برنامه‌های دولتی تحت عنوان " سوسیالیستی" جامعه داخلی کوبا را دچار فرسایش جدی کرده است و رائول کاسترو اکنون در پی تجدیدنظر در ساختاری است که خود در آن پرورش یافته است.  شاید خبر روند تعدیل 500 هزار نیروی دولتی که از یک سال گذشته مطرح بوده در جزیره‌ ای کوچک از حیث این همه تعداد نیروی دولتی تعجب‌برانگیز باشد، اما در نظام اقتصادی کوبا که 95 درصد فعالیت‌های این کشور دولتی و متمرکز است، این عادی‌ترین تحول ممکنی است که می‌توانست در نهایت انجام شود.
 آمار 95 درصدی نیروهای دولتی به معنای آن است که کسب و کار اکثریت مردم از ابتدایی‌ترین مشاغل از امور خدماتی پیش‌پا افتاده تا مالکیت فروشگاه‌ها در دست دولتی حجیم و فربه است؛ یعنی یک بروکراسی سراسری و گسترده. تصور وضع این جامعه برای دیگر کشورها دشوار است که ماهانه 20 دلار به شهروند پرداخت شود، یارانه سنگینی در قبال تحصیل، خدمات بهداشتی، مسکن، غذا و حمل و نقل پرداخت شود

سیاست خارجی هر کشوری انعکاس و بازتاب سیاست داخلی آن کشور محسوب میشود
 فیدل کاسترو در طی زمامداری اش، بر اساس سیاست ضد انقلابی و تئوری رویزیونیستی راه رشد غیر سرمایه داری، تحت عنوان کمک به کشورهای غیر متحد و جنبش های رهائی بخش و " ضد امپیریالیستی" ، مراودات ویژه ای با مرتجع ترین دولتهای امپریالیستی در سرتاسر جهان داشته و دارد. شیایان ذکر است این مراودات سیاسی- اقتصادی و نظامی، عمدتاً متاثر از تقابلات جنگ سرد بین بلوکات امپریالیستی غرب و شرق ( امریکاو روسیه) بوده و دارای روابط مستحکمی با این کشورها داشته و همچنان تداوم دارد. در جریان کودتای نظامی توسط طرفداران روسیه و اشغال افغانستان، سربازان کوبائی دوش بدوش ارتش روسیه و افغانستان، تحت عنوان مبارزه با دشمنان "انقلاب"،( کودتا)  شهروندان و مردم عادی و  بی دفاع را به خاک و خون کشاندند. در کشورهای افریقائی هم همین سیاست دنبال میشد.  شواهد و قراین نشان می‌دهند که کوبا همچنان جزیره فیدل کاسترو باقی مانده و اصلاحات اقتصادی این کشور به دلیل اتخاذ سیاست‌ها و برنامه‌های دولتی همچنان روند کند و آهسته‌ای را طی می‌کند. انتشار اخباری مبنی بر اقدام کوبا در انتقال موشک‌های دوران جنگ سرد به کره شمالی برای بهبود روابط با کیم جونگ اون نیز شاهدی بر این ادعا است که دولت کوبا میل چندانی به تعدیل و اصلاحات بیشتر در این کشور ندارد.
در حقیقت پس از انتقال قدرت از فیدل کاسترو به برادر کوچک‌ترش در سال 2006، رائول تلاش کرده تا تغییراتی در سیستم حکومتی فیدل ایجاد کند. در حال حاضر 15 تا 20 درصد از مردم کوبا در بخش خصوصی به فعالیت مشغول هستند.  رائول کاسترو مصمم است تا از فروپاشی مدل شوروی (سرمایه‌داری دولتی) در کوبا جلوگیری به عمل آورد.
در کنار عوامل داخلی، عوامل و نیروهای بیرونی نیز بسیار تاثیرگذار هستند. تغییرات در کوبا از زمان مرگ هوگو چاوز در ونزوئلا سرعت بیشتری به خود گرفته است؛ کوبا به ونزوئلا وابسته است و نزدیک به 40 درصد از مبادلات این کشور با ونزوئلا انجام می‌شود ؛ اما آینده این همکاری‌ها چندان قطعی نیست. در سال‌های اخیر کوبا متحدان تجاری جدید چون چین و برزیل و آنگولا را در فهرست خود قرار داده است.
عوارض ناشی از  6  دهه استقرار سرمایه داری دولتی تحت عنوان " سوسیالیسم" ( استالینیسم) حاکمیت فعلی کوبا را همانند سایر کشورهای سرمایه داری غرق در بحران  را با  چالش های جدی و تعیین کننده روبرو ساخته است. با مرگ فیدل کاسترو، رسانه های سلطه ایدئولوژیکی حاکم  امپریالیستی تلاش میکنند تا با تحریف تاریخ و دستکاری در آن،
این دروغ بزرگ را  مدافعین از چپ و راست سرمایه داری در باره کوبا به جامعه الغاء میکنند.  که کوبا "سوسیالیستی"   است. سرمایه داری و ژورنالیسم منحطش میخواهد سوسیالیسم را با استالنینیسم و گولاگ  مترداف کند.

هیچ نظری موجود نیست: