۱۳۹۷ آذر ۱۸, یکشنبه





خیلی کوتاه در باره شورش در فرانسه
 
پرولتاریای فرانسه همانطوریکه بدفعات در تاریخ نشان داده است؛ با مسلح شدن به آگاهی طبقاتی انقلابی و رهائی بخش مارکسیسم، میتواند نقش تاریخی خود را در اوضاع جاری بدرستی ایفا کند.
واقعیت به ما حکم میکند که نباید در باره شورش مردمی در فرانسه مبالغه نماییم. شوربختانه جنبش حی و حاضر فعلی برغم جان فشانی هزاران نفر از جوانان مبارز و میلیتانت، کارگران، بازنشستگان و تهیدستان، فاقد یک چشم انداز ضد سرمایه داری و کمونیستی میباشد. چرا که تسلط تاریخی و بی چون چرای احزاب ، اتحادیه ها و سندیکاهای رفرمیستی، موجب شده است که طبقه کارگر و جوانان رزمنده نسبت به تشکیلات، سازماندهی و حزب سیاسی بشدت بی اعتماد و بد بین گردند. و در نتیجه عملاً خواست و مطالبه معترضین فراتر از چارچوبه های رفرمیستی سیستم و پارلمنتاریسم نمی رود و در همان محدوده متوقف میشود. شعار محوری جنبش فرانسه، برکناری ماکرون است و نه آن سیستمی که ماکرون را بر سرکار آورده است، مبارزه آنها نه با سیستم بشر ستیزانه و استثمارگر کاپیتالیستی است، بلکه مبارزات آنها با ظواهر نظم موجود، مثل کاهش مالیات ها، افزایش سوبسید انرژی و هزینه های جاری اقتصادی و معیشتی است، و نه با اُس و اساس مناسبات استثمار و کار مزدی و غیر مزدی سرمایه، شوربختانه آنها بدنیال رویای از دست رفته دوران رونق و شکوفائی دوران طلائی سرمایه داری ، یعنی " دولت رفاه " که برای دوره ای در سراسر اروپا وجود داشت هستند. آنها نیک میدانند که این سیستم به محدویت های تاریخی خودش رسیده است و دیگر توان و ظرفیت اجرای رفرم های پایدار را ندارد. اما با این اوصاف بدلیل یکی از مهمترین چالش های تاریخی که در بالا بدان اشاره رفت، جنبش فعلی نمیخواهد به این واقیعت تن در دهد و اقدام به بناکردن و ساختن سازمان و یا حزب انقلابی کمونیستی را در این دوران آغاز نمایند. بله در کوران یک چنین اوضاع خطیری و در فقدان یک بدیل انقلابی- کمونیستی، مانند تمامی جنبش های قرن حاضر ، مانند خیزش 2011 در خاورمیانه و افریقا، و حالا فرانسه انقلابی، اگر پرولتاریا به منافع تاریخی خویش مسلح نشود و پا را از دایره شکست و فراز و فرودهای فعلی بیرون ننهاد، در بر پاشنه همان سیر باطل تسلسل سیاسی-تاریخی ادامه خواهد یافت. و برای یک دوره دیگر این مبارزات دلیرانه و شورانگیز به حاشیه خواهد رفت.
 

اگر کارگران در برخوردهای روزانه خویش با سرمایه، سستی روا دارند بدون شک توانائی مبادرت به جنبش گسترده تر را از دست خواهند داد. درعین حال، حتی اگر اسارت کلی کارگران را که در پیوند با سیستم کار مزدی است به کلی کنار بگذاریم طبقه کارگر نباید در مورد نتایج نهائی این مبارزه روزانۀ گرفتار مبالغه شود. او نباید از یاد ببرد که در این مبارزۀ روزانه فقط بر علیه معلول ها مبارزه میکند و نه بر علیه عللی که زایندۀ آنهاست. فقط جلوی گرایشی را که موجب بدتر شدن وضع اوست را میگیرد ولی جهت آنرا تغییر نمیدهد. مُسکن بکار میبرد ولی بیماری را درمان نمیکند. پس کارگران نباید فقط به این درگیری های ناگزیر پارتیزانی که پیوسته در اثر تشبُثات غارتگرانۀ قطع نشدنی سرمایه و یا در اثر وضع بازار به وجود می آید، قناعت ورزند. آنان باید دریابند که سیستم کنونی، با همه بینوائی هائی که به همراه می آورد، در عین حال موجد آن شرایط مادی و شکل های اجتماعی است که برای دگرگونی اقتصادی جامعه ضرورت دارد. کارگران به جای شعار محافظه کارانۀ:" دستمزد عادلانه برای روز کار عادلانه" باید شعار انقلابی را بر پرچم خود بنویسند " امحاء سیستم کار مزدوری!"
 
طبقه کارگر فرانسه همانطوریکه بدفعات در تاریخ نشان داده است؛ با مسلح شدن به آگاهی طبقاتی انقلابی و رهائی بخش مارکسیسم، میتواند نقش تاریخی خود را در اوضاع جاری بدرستی ایفا کند. برغم نبود یک حزب پرولتری انقلابی، نباید از پذیرفتن وظایف بزرگ تاریخی، ترس و واهمه ای به خود راه دهد، هر چند کمونیستها در فرانسه مثل هر جای دیگر دنیا در شرایط کنونی و لحظه حاضر از نظر کمی ضعیف هستند. اما در دل حوادث تاریخی و در کوران حاد مبارزه طبقاتی آبدیده خواهند شد و گام های شان را محکم تر و استوارتر برای یک مبارزه متحد، ضد سرمایه داری بر خواهند داشت.
تنها گزینه ممکن در برابر پرولتاریای فرانسه و طبقه کارگر در سراسر جهان؛ تداوم مبارزه طبقاتی، ایجاد سازماندهی و تشکیلات انقلابی- کمونیستی است!
هیچ گاه در تاریخ، آلترناتیو ارائه شده در" (( مانیفست کمونیست)) یا دگرگونی انقلابی و همه جانبه جامعه، یا ویرانی متقابل طبقات ستیزه جو،"،آن چنان که اکنون مناسب بنظر میرسد در گذشته به نظر نمی رسید. انقلاب یا جنگ، آلترناتیوی است که سرمایه داری گندیده به پرولتاریای جهان نشان میدهد. بحران سرمایه داری امروز، حقیقتاً بین المللی، جنگ امپریالیستی حقیقتاً جهانی، و پرولتاریا یگانه آنتی تز بین المللی راه حل سرمایه دارانه مسئله انباشت است. فقط طبقه کارگر انقلابی و انترناسیونالیستی، با کسب آگاهی طبقاتی و ایجاد حزب انقلابی اش، میتواند این جامعه نکبتبار را برای همیشه به گور بسپارد. نابودی نظم کهن سرمایه داری غرق در بحران، در گرو متحد شدن یک طبقه کارگر انترناسیونالیست برای برپائی جامعه ای کمونیستی میباشد. علیه نظام سرمایه داری و تمامی دولتهای مرتجع حاکم بورژوائی، برای بر پا ساختن جنگ طبقه علیه طبقه در مسیر نابودی کارمزدی و غیرمزدی و کاپیتالیسم!!!

هیچ نظری موجود نیست: