تشدید بحران سیاسی در جبهه ارتجاع سرمایه داری در ایران
درپی
استیضاح یکی ازوزرای (وزیر کار، تعاون و
تامین اجتماعی) کابینه بورژوا گانگسترهای حاکم در مجلس، بحران سیاسی در ایران اوج
کم سابقه ای بخود گرفت. استیضاح فوق منجر به تشدید صف آرائی سیاسی جناحهای ارتجاع سرمایه داری در ایران شد. آنچه
که در مجلس ارتجاع سرمایه داری در خلال کشمکش باندهای حکومتی بر سر عزل یکی از
مهرهای باندهای رقیب در ایران اتفاق افتاد، باتلاق متعفنی بود که به یُمن حادتر
شدن بحران نظام سرمایه داری، از درون دالانهای مخوف و تاریک حکومتی رژیم سرمایه
داری اسلامی گوشۀ پنهانی از آن آشکار
گردید. در پی عزل وزیر کار، احمدی نژاد در صحن علنی مجلس وحُوش اسلامی دست به
افشاگری زد و به پخش فیلمی از گفتگوی برادر رئیس مجلس (فاضل لاریجانی) در ارتباط
با فساد مالی با سعید مرتضوی که یکی از آدمکشان حرفه ای جمهوری اسلامی میباشد
اقدام کرد. بنا به گفته رئیس جمهور حکومت ترور و وحشت اسلامی سرمایه، این فیلم ٢٥ ساعته حاوی گفتگوهائی است پیرامون خواسته های نامشروع و سواستفاده های مالی بین
طرفین. احمدی نژاد با نشان دادن این فیلم، رئیس مجلس ارتجاع سرمایه داری و بستگانش
را متهم به سواستفاده از مناصب حکومتی میکند. در مقابله با این حملات احمدی نژاد،
علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم دست به اقدام زد؛ وی احمدی نژاد و نزدیکانش را متهم
به فساد مالی و ارتباط با خارج و تحت پیگرد قانون اعلام کرد. بعد از حملات لفظی
لاریجانی علیه باند رئیس جمهور، احمدی نژاد خواستار وقت برای پاسخگویی شد که
لاریجانی به او وقت نداد و گفت شما "شئونات اسلامی" را رعایت نکردید،
اتهام زدید. به همین دلیل شما حق صحبت ندارید و وی را تلویحاً از مجلس ارتجاع
اخراج کرد. متعاقب این واقعه سیاسی در مجلس رژیم، صبح روز بعد سعید مرتضوی بازداشت
شد. بدنبال آن احمدی نژاد طی یک مصاحبۀ کوتاه با لحنی تهدید آمیز در رابطه با
دستگیری مرتضوی ابراز تاسف کرد و اعلام داشت در بازگشت از سفر مصر به این مسئله
رسیدگی خواهد نمود. سعید مرتضوی بعد از ٢٤ ساعت بدون هیچ گونه توضیحی از سوی مقامات
قضائی رژیم آزاد شد.
ریاکاری و سربه نیست کردن
به شیوه مافیا
عزل و نصب در ساختار قدرت
سیاسی در حکومت ترور و وحشت سرمایه در ایران بشکل مافیایی انجام میگیرد. ما در این
جا قصد نداریم تا با ارائه چند سند نشان دهیم که وقتی کارگزاران ارتجاع سرمایه
داری در ایران تاریخ مصرفشان به پایان میرسد چگونه آنان را از میان بر میدارند.
این روزها نوبت به کسی( محمود احمدی نژاد)
رسیده است که تا دیروز عزیز دُردانه اش
میدانستند و در زیر تلالو نور مهدی موعود "میدرخشید" و بزرگش می داشتند.
احمدی نژاد در چند ماه مانده به پایان دوران ریاست جمهوری اش برای خامنه ای و
نزدیکان وی دیگر حکم استخوان لای زخم را پیدا کرده است و باید از شرش خلاص شوند.
پروژه حذف وی با دور جدیدی از استیضاح یکی
از وزرایش شروع شده است. درست بدین خاطر که سران رژیم مورد پرسش قرار نگیرند.
البته لازم نیست در جمهوری ترور و وحشت اسلامی سرمایه کسی مورد مواخذه قرار گیرد.
بدین خاطر روندی را آغاز کرده اند تا در ظاهر امر روال قانونی پیدا کند. در همین
اثنا این پرسش ها در ذهن متبادر میشود که چه اتفاقی اقتاده است مگر، این وزیر همان
ریئس جمهوری نیست که تمامی رهبران ریز و درشت دستگاههای سرکوبگر و امنیتی حکومت ترور
و وحشت برای بقدرت رسیدنش، او را مورد پشتیبانی و حمایت اکید خود قرار دادند. از طیف
حزب مادون ارتجاعی موتلفه اسلامی عصر حجر، تا دایناسورهای فُقهای حُجره نشین در قم،
تا علی خامنه ای رهبر بورژوا گانگسترهای حاکم احمدی نژاد را "معجزه هزاره سوم"
لقب دادند. در خلال بحران سیاسی سال ٨٨ که
بواسطه بالماسکه انتخاباتی ریاست جمهوری بوجود آمده بود، خامنه ای بصراحت از انتخاب
احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهوری ترور و وحشت اسلامی سرمایه پشتیبانی کرد. در همان حال
اعلام داشت: «نظرات من بیشتر به آقای رئیس جمهور نزدیکتر است تا با هاشمی رفسنجانی
که در مقام ریاست تشخیص مصلحت وحُوش رژیم اسلامی قرار دارد». شایان ذکر است
رفسنجانی شیاد این روباه مکار و کار کشته رژیم اسلامی سرمایه در آن مقطع، تلاش کرد تا در نقش اپوزیسیون رژیم
ظاهر شود وموقعیت سیاسی خود را در راس هرم
قدرت با بند بازیهای مختص به خود تثبیت
کند. اما تیرش به سنگ خورد و سرجلاد جمهوری ترورو وحشت اسلامی سرمایه احمدی نژاد
را انتخاب کرد.
رعشه مرگ در جبهه ارتجاع
سرمایه
هنوز یک ماه از هشدار های خامنه ای سرجلاد حکومت ترور و وحشت سرمایه داری، مبنی برعلنی
کردن اختلافات خیانت است، در پنهان نگهداشتن اختلافات بین سران نظام نگذشته بود که
گرگهای درنده حکومت به جان هم افتادند. پس
از ماجرای استیضاح، جناح های مختلف ارتجاع
سرمایه داری سراسیمه وارد میدان شدند و هرکدام نسبت به این واقعه واکنش نشان دادند. روزنامه ارتجاعی کیهان به مدیر
مسئولی حسین شریعتمداری که ضمناً نمایندگی ولایت فقیه ارتجاع را هم در آنجا یدک
میکشد، در سرمقاله روز دوشنبه ١٦ بهمن ۹١ خود، از این پیامد سیاسی بشدت ابراز نگرانی
کرد و حملات تندی را متوجه احمدی نژاد نموده و نزدیکان وی را با یک پرونده کلان فساد مالی و سنگین متهم کرد.
وبسایت «بازتاب» منتسب به باند هاشمی رفسنجانی، در این باره چنیین خاطر نشان کرد: «احمدی
نژاد با این اقدام شیشه عمر خودش را بدست خود شکست و باید از طریق مجرای قانونی
مانع این روند شد و او را کنترل کرد». یکی دیگر از سرکردگان مجلس ارتجاع سرمایه
داری، بنام علی مطهری اظهار داشت: «احمدی نژاد امروز در مجلس چهره واقعی خودش را
آشکار ساخت و ما به نقطه پایان بحران نزدیکتر شده ایم و تکلیف احمدی نژاد زودتر مشخص میشود».
مصباح یزدی پدر خوانده سابق معنوی احمدی نژاد هم از طریق وبسایت خود بنام «رجانیوز»
به این واقعه واکنش نشان داد: این اتفاق غیر مترقبه و دور از شأن مجلس و ریئس
جمهور بود.
تنش و پرخاشگری میان باندهای حکومتی در صحن مجلس
ارتجاع سرمایه داری اسلامی در ایران، انعکاسی از نوع روابط خشنونتبار و لات بازی های (چاقو کش
های) چال میدونی حاکم در جامعه بوده که روزانه توسط نیروی های سرکوبگر و خدم و حشم وابسته حکومتی در
جامعه اعمال میگردد.
بی اتوریته شدن "رهبر" دیگر فصل الخطاب نیست
بحران سیاسی جاری مسبوق به
سابقه است، در ٢۸ فروردین سال ١٣۹٠ بدنبال
اختلافات شدیدی که میان احمدی نژاد و شیخ حیدرمصلحی وزیر اطلاعات منتخب رهبر(١) رخ
داد منجر به استعفای وی از سمت پست خود شد. اما استعفای وزیر اطلاعات با مخالفت خامنه
ای روبرو گردید و از وی خواست تا در پست خود ابقا شود. این امر خشم احمدی نژاد را بشدت برانگیخت به گونه ایکه بمدت ده روز خود را به تمارض
زده و خانه نشین شد. محافل نزدیک به وی این حرکت را یک روزه سیاسی در برابر تصمیمات
خامنه ای قلم داد کردند. حیدر مصلحی سومین وزیری بود که از دولت دهم کنار گذاشته میشد.
پیش از آن وزیر امور خارجه منوچهر متکی هنگامیکه وی در ماموریت کشور افریقایی سنگال
قرار داشت توسط احمدی نژاد از سمتش برکنار
شد. در همان دوره حمید بهبهانی وزیر راه در مجلس استیضاح شد و نتوانست رای اعتماد از
مجلس را کسب کند. در بحران سیاسی سال ۸۸ بعد
از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، غلامحسین اژه ای وزیر اطلاعات چند روز قبل از
اتمام دولت نهم احمدی نژاد از سمت خود کنار گذاشته شد. علت برکناری وی، آنچه که احمدی
نژاد در موضع گیری هایش اعلام داشته است به
نا آرامی های بعد از انتخابات مربوط میگردد. که بنابه گفته احمدی نژاد وزارت اطلاعات
وظایفش را بدرستی انجام نداده است.
احمدی نژاد با توسل به فریب کاری و بکارگیری
زبان پوپولیستی توانسته است برای دو دوره
بر اریکۀ ریاست جمهوری حکومت ترور و وحشت سرمایه اسلامی تکیه زند. وی با
دادن وعده های توخالی و شارلاتانیزم مختص به خویش به مردم وعده میداد که درآمد
حاصله از نفت را به سر سفره مردم خواهد آورد. او توانست برای دوره ای دیوار توهم را در میان لایه ای از فرودستان
جامعه زخیم تر کند. وی با ایجاد مناسبات
مافیایی درون حکومتی و با زدو بند و رانت
خواری با سرداران سپاه موقعیت خود را به
میزان زیادی در بدنه نظامی رژیم تثبیت کرد. تا جایی که او در برابر اوامر رهبر معنوی خویش قد علم کند و زیر فرامین او نرود. از نظر احمدی
نژاد دیگر "رهبر" فصل الخطاب" نیست. احمدی نژاد در یکی از آخرین موضع
گیری های اخیرش پیرامون نقش رئیس جمهور، بدون ذکر نام شخص یا سازمانی؛ گفت کسانی
هستند که همواره بر سر راه " دولت
خدمتگزار مردم" در اجری وظایفش آنرا ناکام میگذارند. وی در این رابطه پا را
فراتر نهاد و اظهار داشت، رئیس جمهور مملکت را منتخب مردم، نماد حاکمیت مردم و
بالاترین تجلی "مردم سالاری" و حتی بالاتر از ولایت فقیه غیر منتخب و نمایندگان
قوه مقننه را منتخب تعدادی معدود از مردم اعلام کرد. این یکی از صریحترین سخنان
احمدی نژاد در مقابل (فصل الخطاب) سرجلاد
جمهوری ترور و وحشت اسلامی سرمایه میباشد، که عمق بحران سیاسی جناح های حکومتی را
بروشنی برملا میسازد. چند روز پس از جنجال سیاسی در مجلس و موضعگیری های احمدی
نژاد در مقابل رهبر، خامنه ای به بهانه نصیحت در رابطه با مذاکره مستقیم با امپریالیسم امریکا که چندی پیش توسط جُو
بایدن معاون اوباما در کنفرانس امنیتی در مونیخ مطرح شده بود. امپریالیستهای
امریکائی اعلام کرده بودند بشرط پذیرفتن رهبر رژیم ایران خواهان مذاکره مستقیم با
آنان هستند. خامنه ای طی یک سخنرانی حملات تندی را علیه احمدی نژاد ایراد کرد. وی
گفت کسانیکه خواهان مذاکره با آمریکا هستند آنان را ساده لوح (احمق)، سیاست باز و خود را یک انقلابی خواند و بشدت آنان را مورد تحقیر قرار
داد. خامنه ای تلاش دارد با هشدار و توپ تشر زدن به مسئولین رژیم، فضای ملتهب
سیاسی موجود را مدیریت و کنترل کند، تا با بحرانهای سیاسی اجتماعی در راه بتواند مقابله کند.
هشدار خامنه ای، کشمکش باندهای حکومت بر متن چه
اوضاعی ...
تخاصمات و کشمکش بین جناح های حکومت ترور و وحشت
رژیم سرمایه اسلامی در ایران، ریشه در
حادترشدن بحران نظام سرمایه داری دارد که در همه ابعاد آن برای برون رفت از بحران
به بن بست رسیده است. اساس اختلافات موجود میان طبقه حاکم ریشه در تناقضات خود
دولت سرمایه داری دارد. دولت در جامعه سرمایه داری منقسم به طبقات، خود را مافوق
جامعه قرار میدهد و از بالای سر استثمارشوندگان و ستمدیگان تصمیم میگیرد و به
جامعه افکار استثمارگرانۀ خود را دیکته
میکند. دولت محصول آشتی ناپذیری تضادهای طبقاتی است و دولت جائی وجود دارد که
تضادها و مبارزه طبقاتی موجود است بعبارتی، دولت ابزار طبقۀ استثمار شوندگان و ارگان
سیادت طبقاتی یک طبقه علیه طبقه دیگر است. بنابراین طبقات حاکم برای حفظ مناسبات
ستمگرانه خود نیاز به یک روبنای سیاسی منسجم و یکدست دارند تا در سایه آن بتوانند
با بحرانها و توفانهای ویرانگر سرمایه داری مقابله نمایند. از اینرو با تشدید و
عمیقتر شدن بحران نظام سرمایه داری امپریالیستی استثمارکنندگان هر کدام بنا بر مصالح
طبقاتی خود به فکر چاره جوئی و برای کنترل بحران دست به کار میشوند. در چنین مرحله
ای طبقات حاکمه بر سر راه حل جهت سرکوب و مهار بحران دچار تناقضات درونی میشوند.
بیم و هراس از شورش و قیام استثمارشوندگان یا همان حکومت شوندگان. در این فرایند
وضعیت حکومت کنندگان درگیر در بحران بمانند ارابه ای می ماند که در سربالایی بحران
اسب های ارابه از ناتوانی یکدیگر را گاز
می گیرند و به جان هم می افتند.
هشدار خامنه ای به سران رژیم، مبنی بر اینکه
"هرکس اختلافات را علنی کند خیانت کار است"، در حالی صورت
گرفت که چند روز قبل از آن فرماندهان پیزُری نیروهای سرکوبگر، اعم از سپاه
پاسداران، وزارت اطلاعات و دیگر خدم و حشم وابسته به حکومت، هر کدام به مناسبتهای
مختلف به صحنه آمده، نسبت به شورش و قیام مردم علیه گرانی و هزینه های سرسام آور
مایجتاج اولیه زندگی هشدار دادند و ترس وحشت خود را از بروز قیام گرسنگان علناً
اعلام نمودند. این هشدار ها و شاخ وشانه کشیدنها بین جناح های حکومتی در حالی رخ
میدهد که کمتر از ٥ ماه به بالماسکه
انتخابات ریاست جمهوری مانده است. کشمکش
باند احمدی نژاد و دیگر جناح های بورژوا گانگسترهای حاکم موجب شده است تا هر کدام
از جناحین موجود، مشکلات و معضلات عدیدۀ اجتماعی و اقتصادی را به یدکدیگر نسبت
دهند. توده های کارگران و فرودستان زیر
فشار خُرد کننده مصائب اجتماعی سیاسی-اقتصادی بیشترین آسیب ها را متحمل شده اند.
بخش وسیعی از توده های کارگران بدلیل عمیقتر شدن بحران، ماههاست دستمزد های نا
چیزشان پرداخت نشده است. توفان گرانی در جامعه بیداد میکند و هزینه های سرسام آور
کمر توده های ستمدیده را زیر بار مشکلات خم کرده است. امواج تحریم های امپریالیستی
که قربانیان اصلی آن کارگران و تهدیدستان میباشند هر لحظه زندگی معمولی را برای
آنان غیر قابل تحمل کرده است. این در حالیست که حکومت ترور و وحشت سرمایه اسلامی و
باندهای منتسب به آن بدلیل ارتشاء و اختلاس یکی از فاسد ترین حکومت های سرمایه
داری در جهان است. ٣٤ سال حاکمیت استثمار، ترور و وحشت رژیم سرمایه
اسلامی، بدلیل سیاست های توسعه طلبانه و ماجراجویانه امپریالیستی در منطقه موجب بدتر شدن شرایط
اجتماعی و معیشتی توده های استثمار شونده شده است. رژیم سرمایه داری در ایران
با بحران و تناقض زاده شد و بیش از سه دهه
است که به حیات نکبتار خود ادامه میدهد. جنگ جناح های حکومتی هیچ ربطی به منافع
طبقه ما ندارد. باید با هشیاری و آگاهی کمونیستی و انقلابی دامچاله های بورژوازی
حاکم را در هم کوبید. این کشمکش و جنگ قدرت در بالا را باید به حال خود رها کنیم
این جنگ ما نیست، این جنگ بر سر هر چه بیشتر استثمار شدن طبقه کارگر است. در چنیین
اوضاعی طبقه کارگر تنها با انکشاف و گسترش مبارزه طبقاتی با داشتن یک چشم انداز
انترناسیولیستی و انقلابی میتواند وضعیت را به نفع توده های استثمار شونده و
ستمدیده تغییر دهد.
١- لازم بذکر است بر طبق اصل
١١٠ قانون اساسی توحش و بربریت رژیم اسلامی( که در آن وظایف و اختیارات رهبری ولایت فقیه را بر می شمارد) وزرای اطلاعات
و قوه قضایه و مقننه با مشاوره و توسط شخص ولی فقیه انتصاب میشوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر