۱۴۰۱ خرداد ۸, یکشنبه

 

 


 

 

کرکس های سیاسی در انتظار مهدی موعود،( امپریالیستها) نواده رضا شاه منحوس و ... نشسته اند.

ما به تمامی شما اطمینان میدهیم که قصد داریم تا کل سیستم فاسد شما و جمهوری اسلامی و نظم بشر ستیزانه کاپیتالیستی را برای همیشه به گورستان تاریخ بفرستیم!

 

انقلاب اجتماعی تنها گزینه ممکن است، شعار "رضا شاه روحت شاد، یک شعار فریبنده و گمراه کننده است"

 ضد انقلاب در اشکال متنوع تلاش دارد تا بقبولانند که اشتباه کردید که "انقلاب" (قیام ۵۷) کردید. خیال خام به زیر کشیدن دولت هار سرمایه اسلامی را فراموش کنید و با همین که هست بسازید و آنرا اصلاح کنید. ژرفای پیام ضد انقلاب این است که اشتباه کردید ۴۴ سال پیش سلطنت منحوس سرمایه داری و دم و دستگاه شکنجه، تیرباران ساواک شاه شوریدید و قیام کردید و قدرش ندانستید که این بلا سرتان آمد. "حالا اوضاع فرق کرده و "انقلاب" جواب گو نیست و خشونت ببار می آورد و باید از خشونت پرهیز کرد. این است چکامه رهنمودهای ضد انقلاب برای معلق نگهداشتن جامعه در برابر این همه ستمگری و استثمار طبقات حاکم سرمایه. آنها «ارتجاع و ضد انقلاب اسلامی سرمایه را مترداف با انقلاب» به جامعه معرفی میکنند تا خاک بر چشم تودهای استثمار شونده بپاشند. ضد انقلاب؛ عقرب جراره یعنی نعلین های خونین سرمایه اسلامی را به ما نشان میدهند؛ تا به مارغاشیه منفور سلطنت و چکمه های خونین حکومت جنرالها پناه بریم، آنها با جعل تاریخ بحران فراگیر سیستم سرمایه داری  با تزریق ذهنی فانتزی و غالب کردن نوستالژیک، سلطنت شاه، سرمایه و اسثمار را بهشت جلوه دهند.

برخی ها ساده لوحانه و از سر حماقت این چنین الغاء میکنند، که گویا کل جامعه هشتاد و چند میلیونی در انتظارند تا طبقه حاکم سرمایه اسلامی در ایران، توسط قدرتهای بزرگ امپریالیستی؛ بویژه امپریالیسم امریکا تغییر یا به تعبیر دیگر سرنگون شود. این یک پروپاگاندای سیاسی فریبکارانه و توهم پراکنی آشکار است. که عامدانه، آگاهانه و برنامه ریزی شده از سوی محافل مرتجع و ضد انقلابی در جهت منفعل کردن جامعه برای دست کشیدن از هر گونه مبارزه انقلابی، ابتکارعمل خلاقانه، خود رهائی انقلابی صورت میگیرد. باید این توطعه کثیف را با اتخاذ تدابیر انقلابی طرد و خونسا کرد.

جنگ جناح ها و دولتهای مرتجع بورژوازی را به حال خود رها کنیم، این جنگ ما نیست!

همانطوریکه بارها گفته ایم و نوشته ایم، جنگ جناح ها و فراکسیونهای بورژوازی هیچ ربطی به منافع طبقاتی پرولتاریا ندارد. در عصر سرمایه داری امپریالیستی، سیادت بلامنازع طبقه بورژوازی و انحطاط سیستم موجود، کمونیستها همواره مبدا تحلیل خود را از طبقات و مناسبات طبقاتی جاری، جنگ طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی و افق سرنگونی طبقات حاکم و نابودی سرمایه داری آغاز میکنند و بر آن تاکید دارند. نه به سبک و سیاق ژورنالیسم موجود به توضیح تقسیم بندی های کاذب و افشا گری جنگ جناح های حکومتی بپردازند. بلکه آنها بر کلیت مناسبات استثمار گرانه و ساختار شیوه تولیدی حاکم و ارائه بدیل انقلابی برای پیشگیری و ممانعت از ایجاد توهم دست به ریشه ها میبرند و از آنجا آغاز میکنند.

بنابر این باید جنگ آنها را به حال خود رها کرد و اقدام به برنامه ریزی و سازماندهی برای جنگ واقعی؛ یعنی جنگ طبقه علیه طبقه پرداخت، این تنها گزینه ممکن در مقابل ما برای رهائی از شرایط نکبتار استثمارگرانه نظم کهن موجود است. تنها جنگ انقلابی- طبقاتی و مشروع سازماندهی جنگ طبقه علیه طبقه است.

کشمکش و بحران سیاسی جاری میان دول امپریالیستی امریکا- ایران نوک کوه یخ و انعکاس روشنی است از حادتر شدن بحران کاپیتالیستی در سراسر جهان. بدون تردید بحران سیاسی-اقتصادی جاری ، انعکاس روشنی است از، بحران کل سیستم سرمایه داری که هر روز ژرفتر میشود و کل طبقات حاکم بورژوازی مستقر در سراسر جهان را گریزی از این بحران نیست. از اینرو که این بحرانها ساختاری و محصول شرایط حاکم بر مناسبات تولیدی میباشد. بورژوازی برای ثابت نگهداشتن نرخ سود و جلوگیری از ورشکستگی به راه حلهای متفاوتی روی می آورد. شواهد عینی موجود هر روزه و به روشنی بما نشان میدهد برای کاپیتالیسم جهت خلاصی از بحران هیچ راه حلی بجز بکارگیری زور و توسل به گسترش جنگها باقی نمانده است. اقلیتی استثمار گر و صاحب صنایع و مالک ابزار تولید با تمامی نیروهای سرکوبگرش بر اکثریتی که تمامی هستی اجتماعی جامعه را سازمان میدهد، بر طبقه ما یعنی استثمار شوندگان حکم میراند.

جنگ ما؛ یک جنگ طبقاتی تمام عیار علیه کل سیستم بشر سیزانه سرمایه داری است! و بر همین مبنا: تمامی جناح ها ، فراکسیونهای بورژوازی مرتجع، استثمارگر و به دنیای کهن تعلق دارند. تنها طبقه انقلابی و بالنده طبقه کارگر کمونیست است.

قریب بیش از چهار دهه است که شورش و پیکار عمومی، بویژه طبقه کارگر، علیه طبقات حاکم سرمایه در ایران بلاانقطاع، در هر کارخانه، کوی برزن، محله و خیابان، دانشگاه و مدرسه در جریان است. بیش از چهار دهه است که جامعه هر بار بر سر تند پیچ های مهم سیاسی- تاریخی تحت عناوین مختلف و هر بار حول پدیده ای توسط گروه ها، احزاب سیاسی دستگاه چپ و راست سرمایه گیج و منگ شده به بیراهه کشانده میشود. یک روز با تقسیم بندی و عمده شدن "جدال" بین «حزب جمهوری اسلامی» و «جریان لیبرال نهضت آزادی»، روز دگر با عمده شدن جناح به اصطلاح "انقلابی" خرده بورژوائی ضد "امپریالیستی" خط امام به رهبری خمینی( حزب توده، سازمان فدائیان اکثریت، جنبش مسلمانان مبارز«جاما») و جریان بنی صدر ( سازمان مجاهدین و شرکاء ). برجسته ساختن کشمکش های درونی باندها و جناح های حکومتی تحت عنوان " اصلاح طلب و اصول گرا" و حالا هم با شعارهای گمراه کنند: "رضا شاه روحت شاد" عمده کردن کشمکش میان دو جناح از رقبای مرتجع امپریالیستی ایران- امریکا. یکی در تداوم سیطره بر کل جهان و دیگری به رسمیت شناخته شدن از سوی رقیب، بمثابه قدرت برتر در منطقه خاورمیانه و بخشی از افریقا بر سر تقسیم منطقه خاور میانه و سهم خواهی از یکدیگر. همچنان در تداوم سیاستهای ارتجاعی شان، کل جهان و منطقه را به یک پرتگاه هولناک سوق داده و به بازی جنون آمیز گرفته اند.

وظیفه همیشگی احزاب انقلابی این است که در تمام جنبه های مبارزه طبقاتی در جهت روشن کردن برنامه کمونیستی که در دوره ما تنها به معنای آرمان سوسیالیزم است شرکت ورزند. بنابراین کمونیستهای واقعی میدانند که با هر تاکتیک یا تدبیری نمیشود توده های کارگر را به حرکت درآورد. اگر چه مطمئن ترین نشان ارتقاء آگاهی طبقاتی طبقه کارگر رشد صفوف کمونیستی آن میباشد. ولی این رشد نباید به قیمت عدول از شفافیت برنامه کمونیستی بی انجامد.

تمامی جوامع طبقاتی از دل آتش و خون بارها و بارها تجدید آرایش یافتند، تا سرانجام پاسخ نهائی از دل این تغییر و تحولات بیرون آمد. پرولتاریا طبقه زایئده نظام سرمایه داری است و رسالت تاریخی اش آنست تا گورکن سرمایه داری باشد. پرولتاریا، یک طبقه انترناسیونالیست و آخرین طبقه اجتماعی است. طبقه ای است که فقط از طریق رها کردن کل بشریت میتواند خود را رها سازد. تحقق این امر مستلزم داشتن آگاهی کمونیستی انقلابی و وجود یک حزب انترناسیونالیستی میباشد. در این راستا سازماندهی جنگ طبقه علیه طبقه تنها بدیل طبقاتی و انقلابی جهت نابودی نظام سرمایه داری است.

هدف ما ایجاد تغییرات در مالکیت خصوصی نیست، بلکه برانداختن آن است !!! ما خواستار لاپوشانی تضادهای طبقاتی نیستیم ، بلکه خواستار برانداختن طبقات هستیم ما نمی خواهیم جامعه موجود را بهبود بخشیم، بلکه می خواهیم جامعه ی نوین بر پا داریم.

( پیام کمیته مرکزی به اتحادیه کمونیست ها کارل مارکس و فردریش انگلس)


 

هیچ نظری موجود نیست: