۱۳۸۶ خرداد ۲۰, یکشنبه

اتحادیه گرائی در ضدیت با جنبش کارگری!




اتحادیه گرائی در ضدیت با جنبش کارگری

بگذار طبقات حاکم سرمايه و دوستان رنگارنگش از چپ و راست عليه فعالين انتقادی درون جنبش کارگری ژاژخواهی کنند. عليه آنان تهمت و افترا بزنند آنان را بی اطلاع از وضعيت کارگران بدانند. ولی ما بی اعتناء به اين ياوه گوئی های پوچ و بی اساس به راه خودمان می رويم و بنابر رسالت تاريخی مان حقايق را برای طبقه مان آشکار ميسازيم.
سالهای متمادی است که مبارزه طبقاتی و جنبش کارگری را دستگاههای نظری چپ سرمايه با هويت ها و گرايشات گوناگون آنرا به بيراهه برده اند و در مسلخ بورژوازی سلاخی کرده اند. حکام سرمايه همواره تلاش نموده اند تا در جوامع متلاطم که با بحران های عميق اقتصادی روبرويند، با متوسل شدن به اتحاديه ها نشان دهند که در جوامع سرمايه داری تعادل آسيب پذير جامعه را ميشود حفظ کرد. هر جا که جنبش کارگری وارد ستيز و پيکار عليه بحران شده است، اتحاديه ها مخالفين سرسخت و آشتی ناپذير با آنان هستند. اتحاديه ها بطور روتين مبارزه طبقاتی پرولتاريا را از درون تضعیف و منحرف ميکنند. زيرا ماهيت ارتجاعی اتحاديه ها همين است. اگر به طور گذرا به مبارزات و شورش های شهری طی چندين دهه اخير در عرصه بين المللی نظری بی افکنيم به عینه نقش مخرب اتحادیه ها را خواهیم دید. منبابه نمونه اعتصاب و مبارزات کارگران معدن در انگلستان، تظاهرات و شورش بخش های مختلف کارگری در فرانسه، در این شورش ها بنا به اظهارات و موضع گیریهای رهبران اتحادیه در قبال مطالبات و مبارزات کارگران چهره واقعی خود را نمایان میسازند. آنان با اتخاذ مواضع مماشات طلبانه در دفاع از نظام سرمایه داری بروشنی نقش مخرب و بازدارنده خود را نشان میدهند. رهبران اتحادیه ها در هر تحول و شورش کارگری جان فشانی و مبارزه کارگران را وثيقه بده بستانها با حکام سرمايه برای رسيدن به اهداف رذيلانه خود قرار ميدهند. ما به عينه و تجربه دريافته ايم هر چه دخالت گری اتحاديه ها در جدالهای کارگران عليه وضعيت موجود بيشتر ميشود، مبارزات آنان تضعيف شده و سرانجام هم شکست ميخورد. از سوی ديگر هرچه مبارزات کارگران از اتحاديه ها فاصله می گيرد به همان ميزان قويتر و به سرعت گسترش پيدا می کند.