۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

 

 

 

 

از بدو بقدرت رسیدن طبقه حاکم سرمایه اسلامی در ایران، آکنده از خون بوده است. این رژیم با خون بنا گردید و با خون نیز خواهد رفت!

 

قبل از هر چیز مایلم تا با ادای احترام به یاد تمامی جنابختگان شورش جسورانه جوانان مبارزه که رعشه مرگ بر اندام ارتجاع حاکم انداخته است درود بفرستیم. و به یاد آوریم، تمامی جانهای شیفته ای که درطی این ۴۳ سرکوب و کشتار سیستماتیک توسط یکی از دنده ترین رژیم های فوق ارتجاعی تاریخ یکصد سال اخیر سیستم سرمایه داری جان باختند، گفتار خود را آغاز کنیم.

در پی شورشهای اجتماعی جاری در ایران و داغ شدن بحث در محافل ژورنالیستی به ویژه رسانه های فارسی زبان در باره قتل های عمد دولتی و به گلوله بستن معترضین در خیابان.

رسانه های فوق و تحلیل گران آنها طوری در باره این قتل ها با آب و تاب صحبت میکنند که انگار جمهوری اسلامی اولین باری است که هر خواست و مطالبه اجتماعی را با گلوله پاسخ میدهد و ساعت ها بحث و جدل به عمل می آورند تا اثبات کنند که قتل ها عامدانه توسط اعمال رژیم انجام شده است. آنها طوری در باره این رژیم سخن می گویند که گویا تا قبل از این، مرتکب هیچ جنایت و کشتاری نشده است.

تنها کافی است به آخرین مورد قتل وعام در زاهدان اشاره کرد، که در این نسل کشی ۸۲ نفر کودک ، زن و مرد بیگناه بطور وحشیانه ای به قتل رسیده اند. این رسانه ها و مخبرین، سهواْ یا عامدانه خود را به آلزایمر تاریخی دچار میکنند تا حقایق را انکار کنند. چرا که بخشی از همین محلل های سیاسی- خبری از مدافعین سرسخت اصلاح طالبان بوده و ناچارند برای حفظ آبروی خود دست به تحریف و دروغ بزنند.

مسئول تمامی جانهای شیفته ای که به هر دلیل در طی این ۴۳ سال سنگ فرش خیابان ها را، از کارخانه تا مدرسه، از دانشگاه، تا محلات فقیر نشین حاشیه شهر ها به خون کشیده است، کسی نیست بجز رژیم ترور و وحشت جمهوری اسلامی سرمایه در ایران!!! کارنامه سیاه و خونین ۴۳ سال جنایت، جنگ، ویرانی، فقر، اعتیاد، تن فروشی، تبعیض، در تمامی حوزه های سیاسی- اقتصادی و اجتماعی بر همگان روشن است. تروریسم دولتی در داخل و خارج از مرزها و...

تبهکاران حاکم سرمایه اسلامی در خلال این چهار دهه به تجربه دریافته اند که ضمن تداوم ، شکنجه و اعدام در زندانها و به بند کشیدن جامعه، راه های دیگری برای انحراف افکار اجتماعی وجود دارد که آنهم بنوبه خودش نوعی شکنجه روانی متقابل جامعه و فرد تحت اعمال شکنجه میباشد. "اعتراف گیری" در نظام وحوش اسلامی سرمایه کم کم به یک روتین شناخته شده و دائمی تبدیل شده است. این نوع شکنجه میتواند ضمن وارد کردن آسیب های جدی به لحاظ روحی، روانی به افراد، تاثیرات مخرب و مرعوب کننده ای بر مخاطبین و کل جامعه در بر داشته باشد. فارغ از نوع جرم اعتراف کنند، اما هدف برای رژیمی که قریب به چهار دهه است از این روش جنایت کارانه و بشرستیزانه استفاده میکند کاملاً روش است، و آنهم ایجاد رعُب و وحشت در جامعه ملتهب و شورشگر است.

خشونت محصول جامعه طبقاتی است و رادیکال ترین نوع مبارزه اجتماعی مبارزه با خشونت است.

 

هیچ نظری موجود نیست: