کمونیسم یک ایده آل زیبا نیست؛ بلکه یک ضرورت مادی است!
کمونیسم: آغاز واقعی تاریخ بشر است. کمونیسم نه از اصول، بلکه از واقعیات منشاء میگیرد. کمونیسم آئین نیست، جنبش است. « فردریش انگلس»
هر گاه انقلابیون- کمونیست راستین، صحبت از انقلاب، قهر مادی و مبارزه طبقاتی برای درهم کوبیدن و منهدم کردن ماشین کشتار جمعی، نابودی استثمار و کار مزدی، جنگ و هزاران مصائب بیشمار دیگر کاپیتالیسم، سخنی به میان می آوردند. بلافاصله مدافعین نظم کهن موجود، اصلاح طلبان، سلطنت طلبان، سوسیال دمکراتها، رفرمیستهای دُن صفت، اومانیستها و هر صنف و قماشی و جک و جانوار سیاسی از این سنخ، بدنشان کهیر میزند و به لکنت زبان می افتند و عنان از کف میدهند و با شیادی دست هرزه درآئی میزنند. آنها با شیادی برای فریب افکارعمومی با دادن وعده های دروغین، علیه کمونیزم، دست به تحریف و دروغگویی میزنند.
آنها یعنی کلیه نحله های فکری فوق، با رواج دادن قوانین قرون وسطائی مذهبی تحت پوشش " دمکراسی خواهی" به قصد پنهان ساختن ریشه های واقعی این قوانین در جهت تثبیت استثمار و ستمگری طبقاتی، برای بزک کردن مناسباتی که خود در یکی از عمیق ترین بحرانهای حاد سیاسی- اقتصادی ۲۵۰ سال خود بسر می برد، وعده بهبود و تغییر را میدهند. مناسبات تولیدی استثمارگرانه ای که در تمامی عرصه ها و شئونات اش به بن بست رسیده است.
مذهب و قوانین قرون وسطائی منتسب بدان، ابزار تعمیق و سرکوب طبقات حاکم در جهان وارونه سرمایه داری است.
پوشش، حجاب، محدویت بر زنان در جامعه، ابزار تعمیق و سرکوب طبقه حاکم بر علیه جامعه است؛ و نه خود قوانین ظالمانه استثمار و ستمگری طبقاتی، علیه کل احاد جامعه، که تنها با یک انقلاب واقعی کمونیستی و ایجاد جامعه بدون طبقه ممکن است.
تنها گزینه ممکن در برابر ما؛ تداوم مبارزه طبقاتی، سازماندهی و خود رهانی تشکیلات انقلابی است!
هیچ گاه در تاریخ، آلترناتیو ارائه شده در" (( مانیفست کمونیست)) یا دگرگونی انقلابی و همه جانبه جامعه، یا ویرانی متقابل طبقات ستیزه جو،"،آن چنان که اکنون مناسب بنظر میرسد در گذشته به نظر نمی رسید. انقلاب یا جنگ، آلترناتیوی است که سرمایه داری گندیده به پرولتاریای جهان نشان میدهد. بحران سرمایه داری امروز، حقیقتاً بین المللی، جنگ امپریالیستی حقیقتاً جهانی، و پرولتاریا یگانه آنتی تز بین المللی راه حل سرمایه دارانه مسئله انباشت است.
ما برای جامعه و جهانی مبارزه میکنیم عاری از هرگونه دولت، بدون روابط پول، فاقد طبقات، عاری از ستم و استثمار، بدون هرگونه مرز و ملیت، جامعه ای به گفته مارکس: که در آن تکامل آزادنه هر فرد شرط آزادانه همگان است.
فقط طبقه کارگر انقلابی میتواند اوضاع نکبتبار موجود را برای همیشه به گورستان تارخ بسپارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر