۱۳۹۳ مرداد ۲۹, چهارشنبه





گل همين جا ست!
همين جا برقص !
«کارل مارکس»

بياد تمامی جانباختگان زندانیان سیاسی بویژه جانباختگان کشتار تابستان٦٧

تاريخ تاکنونی انسان بويژه استثمارشوندگان همواره با جدال و مبارزه رقم خورده است. از زمان پيدايش مناسبات بر پايه اقتصاد کالائی تا کنون همواره طبقات برای بقای خود به ستيزو پيکار برخواسته اند. در اين ميان فروشندگان نيروی کار برای زنده ماندن و جلوگيری از خطر مرگ در اثر گرسنگی مبارزه رکن اساسی و اصلی را در زندگی روزمره اشان ايفا نموده است. زيرا تا مادام که طبقات وجود دارند جنگ و کشمکش طبقاتی هم در جريان است. در اين رابطه دولت بمثابه يکی از رويکردهای طبقه مسلط اجتماعی از نظر سياسی اقتصادی و... بوجود می آيد، که وظيفه حفظ و حراست وضعيت موجود، سازمان دادن نظم طبقاتی، سامانيابی حقوقی قضائی و مجموعه عواملی که ميتواند در سيطره تمرکز تسلط بلامنازع اقتدار دولتی خود را تثبيت کند. تا در سايه اين نظم معين به اقتدار و تداوم سياسی طبقاتی خود ادامه حیات دهد.
تاريخ مبارزه طبقاتی پرولتاريا همواره شاهد اين رخدادها بوده است، با نگاهی به گذشته و دنيای معاصر درخواهيم يافت که چه بر سر انسان رفته است. در پنج قاره جهان هم چنان فروشندگان نیروی کاردرچنگال جنگ،کشتار بی وقفه، شقاوت و بيرحمی عليه بشریت، که جزء لايتجزای ديکتاتوری طبقاتی هار و عريان نظام کاپيتاليستی میباشد در جريان است .
با عمیق تر شدن بحران نظام سرمايه داری و کاهش نرخ سود سرمايه های مالی و صنعتی سرمايه داران، تشدید افزایش بار اين بحران بر دوش طبقه کارگر و فرودستان جوامع از طريق افزايش بيکار سازی، رسوب دستمزدها، موجب فقر عمومی درجامعه گردیده. در کشورهای متروپل اشکال ويژه خود را اين وضعيت دنبال می کند. بدليل انباشت مناسب سرمايه و ترکيب ارگانيک بالای سرمايه از طريق جذب بخش اعظمی از ارزش های اضافه توليد شده در کشورهای پيرامون باعث می گردد تا سرعت فقر و بيکار سازي ها نرخ کندتری را نسبت به کشورهای پيرامون دنبال نمايد. نتيجتاً برای جبران مافات اين پايين آمدن نرخ سودها در کشورهای متروپل، می بايست اين فوق سود از طريق کشورهای پيرامون تامين گردد. اين روند در پی خود نياز به يک اقتدار دولتی و سرکوبگر به معنای اخص کلمه را طلب می کند تا در سايه اين تمرکز دولتی نظم مورد نظر سرمايه امپریالیستی را ترغيب کند.